به تو مدیونم همیشه!

به تو مدیونم همیشه!

به تو مدیونم همیشه!

اسلام درباره‌ی حقوق متقابل معلم و متعلم چه دیدگاهی دارد؟

معلمی در قرآن از ویژگی‌های ذات مقدس خداست که در نخستین آیات نازل شده بر قلب مبارک نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نمود بیشتری دارد. آنجا که در سوره‌ی علق می‌خوانیم: «بخوان. پروردگارت کریم‌ترین است. همان که با قلم آموخت و به انسان آنچه را که نمی‌دانست یاد داد». دومین معلم هم پیامبر است که فرمود: «من معلم برانگیخته شده‌ام». شاید زیباترین روایتی که درباره‌ی حقوق معلم وجود دارد حدیث معروف امام علی (علیه السلام) است که فرموده: «کسی که به من یک حرف بیاموزد مرا بنده‌ی خود کرده». اگر می‌خواهید درباره‌ی حقوق معلم و شاگرد بیشتر بدانید در این مطلب با ما همراه شوید.

استاد در کلام امام سجاد (علیه السلام)

امام سجاد (علیه السلام) در باب شانزدهم رساله‌ی حقوق خود مفصل درباره‌ی حقوق استاد و معلم سخن گفته. در این خصوص آمده: «حق کسی که عهده‌دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ بشماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به او گوش دهی، روی خود را به او کنی و به او بلند سخن نگویی و به کسی که از او چیزی می‌پرسد پاسخ ندهی و بگذاری خود او پاسخگو باشد، در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او از کسی بدگویی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوش او باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی، با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی، پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فراگرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم».

حق معلم چیست؟

علاوه بر رساله‌ی حقوق امام سجاد، در منابع اسلامی دیگر هم می‌توان حقوق معلم را به تفصیل برداشت کرد. البته اسلوب و پایه‌ی اصلی حقوقی که برای معلم و متعلم گردآوری شده تا حدود زیادی برگرفته از روایات معصومین (علیهم السلام) و رساله‌ی حقوق امام سجاد (علیه السلام) است. در کتاب‌های آداب تعلیم و تربیت اسلامی درباره‌ی حقوق معلم و استاد و وظیفه‌ی دانشجو و متعلم مباحث مفصلی مطرح شده. از جمله اینکه کسی که در مقام شاگرد، طلبه، متعلم و دانشجو قرار می‌گیرد باید مقام استاد را بزرگ بشمارد و در برابر او فروتنی و تواضع نشان دهد. از صحبت آمرانه با استاد دوری کند، به او احترام بگذارد و سعی کند در علم‌آموزی و کسب دانش از او سرمشق بگیرد و سپاسگزار راهنمایی‌ها و ارشادهای معلم باشد اگر استاد در برابر او تندی کرد، صبر و متانت به خرج دهد و تحمل کند، برای علم‌آموزی از محضر استاد، در انتظار او باشد. با این وجود مزاحمتی برای سایر اشتغالات ذهنی معلم ایجاد نکند، آراسته و پیراسته در محضر استاد حاضر باشد. وقت تدریس را بر او تحمیل نکند. برای استراحتش مزاحمتی به وجود نیاورد و با نزاکت و ادب در محضر استاد بنشیند، رفتار زننده و ناپسندیده در حضور معلم نداشته باشد و لحن صدا و گفتار خود را در محضر معلم، تلطیف و تنظیم کند، در محضر او برای پاسخ به پرسش‌ها از استاد پیشی نگیرد. با گوش جان به سخنان معلم گوش دهد و البته اگر در مطالب استاد کم و کاستی بود با اشارات لطیف و در کمال ادب بیان کند، سؤالات فرسایشی و بیهوده که وقت استاد و سایر شاگردان را تلف کند نپرسد و البته هیچ گاه از پرسش مفید و متناسب با مطالب درسی، شرم و حیا نداشته باشد. جالب است که از جمله حقوق استاد این است که متعلم در صورت نفهمیدن مطلب استاد، شهامت و شجاعت به عدم درک صحبت‌های استادش اعتراف کند.

شاگرد چه حقی دارد؟

در فرهنگ اسلام همان‌طور که برای معلم حقوقی در نظر گرفته شده، متعلم نیز به نوبه‌ی خود از حقوقی ویژه‌ برخوردار است که اساتید و معلمان در برخورد با شاگردان خویش باید با پیروی از انبیاء الهی سیره‌ی آنان را در مد نظر قرار بدهند و با صبر و تحمل سختی‌ها، جویندگان علم و دانش را از نعمتی که خداوند به آنها داده بهره‌مند کنند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص فرمود: «مردم پیرو شمایند و مردمانی از اطراف سرزمین‌ها به سوی شما می‌آیند تا در دین تفقه کنند پس هرگاه نزد شما آمدند، آنان را سفارش به خیر کنید.» امام سجاد (علیه السلام) هم به مهربانی با کودک دانش‌آموز تأکید کرده و فرموده: «حق کودک مهربانی به او در آموزش و گذشت از وی و عیب‌پوشی و همراهی و یاری اوست». اما حق شاگردان در رساله‌ی حقوق امام سجاد این گونه آمده: «حق کسانی که در تعلم رعیت تو هستند، این است که در دانشی که به تو ارزانی داشته و از گنجینه‌های خود بر تو ابوابی گشوده سرپرست آنان شوید. پس اگر در آموزش مردم نیکی کنی و با آنان تندی نکرده و تنگدلشان نسازی، خداوند از فضل و کرمش بر دانش تو می‌افزاید و اگر مردم را از دانش خود محروم ساخته و به هنگام درخواست آموزش آنان را تنگدل کردی، سزاوار است که خدا دانش و صفای آن را از تو بازستاند و از جایگاه بلندی که در دل‌ها داری تو را فرود آورد». امام سجاد (علیه السلام) معلم را همچون سرپرستی مهربان برای طالبان علم می‌داند که باید در مقابل جایگاهی که به خاطر علم به دست آورده وظیفه‌ی سرپرستی خویش را به بهترین وجه ممکن انجام دهد و در این زمینه هیچ حقی را از جویندگان علم و دانش ضایع نکند.

تعلیم همراه با تربیت

وظایف معلم نسبت به شاگرد در زمره‌ی حقوق متعلم قرار می‌گیرد که با توجه به منابع دینی اول وظایف تربیتی و اخلاقی است و بخش دوم نیز وظایف علمی. شاید بسیاری از معلمان تنها وظیفه‌ی خود را در تفهمیم مطالب درسی به دانش‌آموزان می‌دانند و از مسائل تربیتی و اخلاقی غافلند یا با تصوری اشتباه، فکر می‌کنند آموزش چنین مسائلی تنها در حیطه‌ی روحانی با معلم دینی و قرآن است. حال آنکه تعلیم همراه تربیت در اسلام ارزشمند است و ارج نهاده شده. البته منظور از تربیت، بیان نصایح به زبان تند و تیز یا داشتن رفتاری تحکم‌آمیز هنگام برخورد با شاگردان خطاکار نیست چرا که رفتارهای‌ تحکم‌آمیز نه تنها اثر تربیتی ندارند بلکه دانش‌آموزان و دانشجویان را از مباحث معنوی و تربیتی دلزده و دور می‌کنند. شاید بهترین روش تزکیه و تربیت معلم، رفتار و منش او در برخورد با دانش‌آموزان باشد که به طور غیرمستقیم جان و روح شاگردانش را با مفاهیم والای انسانی آمیخته می‌کند و در کلام امام صادق (علیه السلام) نیز به این روش اشاره شده: «مردم را با چیزی غیر از زبانتان به کار نیک دعوت کنید». کارشناسان تربیتی معتقدند معلم باید نسبت به شاگرد لطف و محبت داشته باشد. هرچند از نظر علمی بر او برتری دارد اما در برابر شاگردان متواضعانه رفتار کند، از حال و احوال دانشجویان و دانش‌آموزان پرس و جو کند و نام و مشخصات آنها را بداند چراکه دانستن چنین اطلاعاتی رابطه‌ی عاطفی بین او و شاگردانش را محکم‌تر می‌کند، به شخصیت دانش‌آموزان و شاگردانش احترام بگذارد به افکار و عقاید آنها اهمیت بدهد. بین شاگردان تفاوتی نگذارد و به یک اندازه به همه‌ی آنها محبت و توجه کند، معلمان شایسته و برتر را به شاگردان خود معرفی کند تا متعلم از علم دیگران نیز بهره‌مند شود. استاد نیز باید ادب و نزاکت را در پیشگاه شاگردانش رعایت کند، هنگام درس دادن با وقار و متین باشد، حسن مسئولیت و انضباط را در وجود شاگردان تقویت کند، با صبر و حوصله به پرسش‌های شاگردان پاسخ دهد و در صورتی که پاسخی را نمی‌داند، با شهامت به ناتوانی خود در حل آن مسئله اعتراف کند، نسبت به شاگردان تازه وارد محبت و توجه داشته باشد، حسن سابقه‌ی شاگردان قدیمی را نیز از یاد نبرد. اشتباهات تدریسش را از جانب شاگردان بپذیرد و در نهایت درس‌ها را با نصایح اخلاقی و دعا به پایان ببرد.

زکات علم نشر آن است

معلم امانتدار علمی است که به واسطه‌ی الطاف خداوند و تلاش خود آن را کسب کرده و باید برای ادا کردن حق این نعمت زکات آن را بپردازد. زکات علم، انتشار آن در میان جویندگان دانش است اما برای اینکه انتقال علم و دانش از استاد به شاگرد، تمام و کمال و بی‌عیب و نقص انجام گیرد، رعایت نکاتی ضروری است. معلم باید شاگردان را گام به گام در مسیر دانش‌افزایی پیش ببرد و شوق و دلبستگی لازم را در آنها ایجاد کند، به میزان استعداد شاگردانش توجه کند و مطالب را با توجه به میزان درک و استعداد آنها آموزش دهد، شاگردان را با روش‌های مختلف به تکرار دروس و اشتغالات علمی تشویق کند. پرسش‌های دقیقی مطرح کند و از شاگردان بخواهد ذهن و اندیشه‌ی خود را به کار گیرند. از جدیدترین و بهترین روش‌های آموزشی برای تدریس استفاده کرده و نظم و ترتیب منطقی مطالب را هنگام تدریس رعایت کند. در توضیح مطالب، اعتدال داشته باشد و از زیاده‌گویی و خسته کردن دانش‌آموزان و دانشجویان بپرهیزد، به فضای تدریس توجه داشته باشد و در صورتی که فضا با عوامل آزاردهنده باعث از دست رفتن تمرکز شاگردان می‌شود، در صورت امکان آن را تغییر دهد، هنگام تعیین وقت تدریس، به مصالح شاگردان توجه کند تا همه بتوانند بدون دغدغه در محضر او حاضر شوند. به صدا و لحن گفتار خود هنگام تدریس توجه کند و خود عامل حفظ نظم جلسه‌ی درس باشد.

وظیفه‌ی معلمان از پزشکان سنگین‌تر است

گیلبرت‌هایت نویسنده‌ی غربی در مقایسه‌ای که میان وظیفه‌ی پزشکان و معلمان دارد، وظیفه‌ی معلمان را مهم‌تر و سنگین‌تر از پزشکان می‌داند و می‌گوید: «وقتی مردم ببینند که پزشک وظیفه‌ی واجب خود را انجام نمی‌دهد به آسانی از او رویگردان می‌شوند اما کودکان خردسال و دانش‌آموزان چگونه می‌توانند از معلم خود برگردند و به آموزگار دیگری رو بیاورند. برای همین مسئولیت آموزگاران در برابر وجدانشان و در برابر ملت بیش از مسئولیت پزشکان است». بنابراین معلمان در برابر فرزندان جامعه که به امانت به دست آنها سپرده شده‌اند، رسالت سنگینی‌ بر دوش دارند. وظیفه‌ی آنان تنها این نیست که مطالب علمی را در اذهان دانش‌آموزان انباشته کنند بلکه باید آنها را مانند فرزندان خود بدانند و در تربیت و تهذیب اخلاقی‌شان بیشترین تلاش را داشته باشند و بکوشند ملکات اخلاقی را در وجود آنان تقویت کنند.»

منبع:راسخون