نحوه رفتار و کنترل صحیح کارمندان

نحوه رفتار و کنترل صحیح کارمندان

کارمند

کارمندان یک مجموعه بعنوان یک بخش مهم از زیر ساخت های آن مجموعه بشـمار می روند. آنها هم مانند خریداراناز اقشـار عـادی جـامـعــه بوده و باید با آنها برخورد درستی شود. در این مقاله روی صحبتمان با کارفرمایان بوده و قصد داریـم تـــا آنها را با روش هایی آشنا کنیم که به واسطه آن بتـوانـند بـرخـورد بـهتری بـا کـارکنـان خـود داشتـه و آنــها را خوشحالتر نگه دارند.

کـارکنـان بـه نـوبـه خـود بـه عـنـوان نـوع دیـگری از مشتری(خـریــدار) شناخته می شوند با این تفاوت کـه شـمـا یـک موقعیت شغلی را به آنها می فروشید. تنها چیزی که کمی عجیب است این است که آنها از شما پول می خرند و در ازای آن برایتان کار انجام می دهند. به هر حال این هم خود نوعی تجارت است. ارتباط طولانی مدت با یک مشتری ثابت، می تواند سود بالایی به شما برساند. هر چه بهتر با آنها کنار بیایید در نتیجه معامله بهتری نیز خواهید داشت.

نیازهای یک کارمند

آنها از شما انتظار دارند که با رعایت ادب و احترام برخورد کنید. باید به ارزش هایشان احترام بگذارید، به حریم شخصی لطمه وارد نسازید، و اجازه دهید کاری را که از عهده آن بر می آیند خودشان به تنهایی انجام دهند.

زندگی خصوصی کارمند

باید همواره به این مسئله توجه داشته باشید که کارمندان شما زندگی خصوصی خودشان را دارند. شغل آنها همه زندگیشان نیست. یکی از دوستان من قصد ادامه تحصیل داشت، اما کارفرمای او کلیه کارکنان را ملزم کرده بود که آخر هفته ها نیز به شرکت بیایند. او به کارفرمای خود گفت: “من نمی توانم روزهای پنج شنبه و جمعه را کارکنم چرا که باید سر کلاس های درسی ام حاضر شوم.” کارفرما در پاسخ به او گفت که باید برنامه اش را تغییر دهد. او نمی توانست این شرایط را بپذیرد و تا مرز بیرون آمدن از شرکت نیز پیش رفت. او شغلش را دوست داشت، با همکارانش ارتباط خوبی برقرار کرده بود، درامدش مناسب بود، و می توان گفت که رویهم رفته همه چیز خوب بود، اما تنها مسئله ای که او را آزار می داد این بود که کارفرمایش به هیچ وجه به زندگی شخصی او احترام نمی گذاشت.

زمانیکه شما فردی را استخدام می کنید، ۴۰ ساعت از زمان او را در طول هفته خریداری می کنید. اگر به مدت زمانی بیش از این مقدار نیاز دارید، باید با او سر میز مذاکره بنشینید. باید توجه داشته باشید که ما بقی زمان او از آن شما نخواهد بود چراکه هزینه ای برای آن پرداخت نکرده اید. به عنوان مثال فرض کنید شما مالک یک رستوران هستید؛ چه احساسی می کنید وقتی می بینید مردمی که برای صرف شام آمده اند با خرید یک پرس غذا، از شما انتظار داشته باشند که دسر مجانی هم به آنها بدهید؟

نکته دیگری که باید همواره به آن توجه داشته باشید این است که هیچ گاه ارتقای شغلی کارمندان خود را نادیده نگیرید. آنها را تشویق کنید تا تحصیلات خود را ادامه دهند، در کلاس های آموزش مختلف ثبت نام کنند، و به هر طریقی که می توانند اطلاعات و توانایی های خود را ارتقا بخشند.

حریم شخصی کارمند

همه افراد خواستار حفظ حریم شخصی خود هستند و این امر شامل کارمندان یک شرکت نیز می شود. به عنوان مثال یک گل فروشی را در نظر بگیرید که در صدد استخدام یک فروشنده نیمه وقت است. آنها برای استخدام کردن شرایط خاصی را در نظر می گیرند: هر موقع به شما نیاز داشته باشند باید در دسترس باشید، گواهی عدم سوء پیشنه، چک آپ کامل پزشکی، و اعتبار بانکی و پرینت حساب جاری خود را باید در اختیار آنها قرار دهید، به طور مکرر باید تست اعتیاد انجام دهید، وضعیت ظاهری خود را باید مطابق میل آنها درست کنید که این مورد شامل مو، طرز لباس پوشیدن و حتی ایستادن شما نیز می شود، آنها اطلاعات بیشتری در زمینه روابط خانوادگی شما می خواهند و نهایتاً پول خوبی هم نمی دهند!

این کار درست به نظر نمی رسد. صورتحساب بانکی لازم نیست، شما که نمیخواهید پولی به آنها پرداخت کنید، تاریخچه شغلی حتماً لازم است، گواهی عدم سوء پیشنیه شاید، اما پرینت حساب به هیچ وجه لازم نیست. باید بگویم که به عقیده من این مغازه گل فروشی برای همیشه آگهی استخدام خود را چاپ خواهد کرد.

احترام به مشاغل مختلف

اساس رابطه شغلی بر پایه شغلی است که ارائه می شود. اگر برای آن شغل احترام قائل نباشید، فردی که مسئول انجام آن می شود نیز متقابلاً هیچ احترامی برای شما قائل نخواهد شد. شاید یک اتاق پر از خدمه داشته باشید و هر روز صبح که وارد میشوید همه آنها به شما تعظیم کنند، اما اگر کار آنها را جدی نگیرید، آنها هم شما را جدی نمی گیرند و قلباً برای شما احترام قائل نیستند.

هر موقعیت شغلی باید اهداف مشخص و قابل فهمی را دنبال کند. از سوی دیگر، کلیه کارکنان نیز باید این نیاز را به درستی درک کرده باشند و بدانند که بدون وجود همکاری، هیچ کس به اهدافش نمی رسد. اگر واقعاً احساس میکنید که این شغل آنقدر اهمیت ندارد که بخواهید از نحوه انجام دادن آن آگاه شوید، بهتر است نه وقت خودتان را تلف کنید و نه وقت یک فرد دیگر را.

یکی از اولین مشاغل حرفه ای من، کار کردن در بخش “بیمه کیفیت” بود. سایر مهندسانی که در شرکت کار می کردند به من می خندیدند و فکر می کردند که این کار بیهوده است. کم کم متوجه شدم که کسی مرا جدی نمی گیرد و همه فکر می کنند که کار من ارزشی ندارد.

هیچ نقطه مثبتی در شغل من وجود نداشت. من ناامید و افسرده شده بود. هیچ کس دیگر هم تا به حال برای یک مدت زمان طولانی در این شغل باقی نمانده بود، چرا که ارزشش را نداشت.

یکی از همکارانم در قسمت خدمات ارائه اینترنت کار می کرد، زمانیکه مشتری ها به هر نحوی پیام های تجاری خود را در انتهای مقالات جای می دادند، او پیغام های تجاری آنها را مسدود می کرد. چه شغل فوق العاده ای، همه کارکنان از او تشکر می کردند و رضایت شغلی اش بالا بود. او در حقیقت کاری نمی کرد جز اینکه سایر افراد را ناراحت کند، در کارهای آنها اختلال ایجاد کند، و هزاران نفر نیز علیه او شکایت کرده بودند. کارفرما به افرادی که در این بخش کار می کردند نام “سوگلی” داده بود. فقط با یک تلفن، کاربرهایی که هرز نامه (spam) ایجاد میکردند را از شبکه حذف می کردند؛ – حتی بدون اینکه قبلاً به آنها هشداری داده باشند.

رضایت کارمند تضمین کننده رضایت مشتری

فرض کنیم که همه کارمدان شما راضی هستند. خوب؟ آنها حتی اگر راضی هم نباشند باز هم کار می کنند چون اگر کار نکنند حقوقی نخواهند داشت. با وجود این پس چرا باید خودمان را به زحمت بیندازیم و آنها را خوشحال نگه داریم؟

علاوه بر مسائل مالی، مقوله های اساسی دیگری نیز وجود دارد. یک کارمند راضی سعی می کند تا کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. دفعه آینده که یک شرکت سرویس بدی به شما ارئه داد، برای یک لحظه به کارمندی که این سرویس را به شما داده فکر کنید. متوجه می شوید که از شغلش راضی نیست. شاید از او چیزی خواسته اید که در حد توانایی هایش نیست و یا مجاز نیست که شما را به فرد دیگر ارجاع دهد. به عنوان مثال اگر شما تاکید می کنید که در ساندویچ خود پنیر نمی خواهید و گارسون ساندویچ را با پنیر می آورد، شاید این اشتباه از آشپز سر زده باشد و یا شاید مشکل دیگری در کار باشد. کلیه کارمندان یک شرکت باید تک تک همکاران خود را حمایت کنند تا شما به آن سرویسی که نیاز دارید، برسید.

منبع: mardoman