چرا فراموش می‌کنید: پنج واقعیت عجیب درباره حافظه

چرا فراموش می‌کنید: پنج واقعیت عجیب درباره حافظه

چرا فراموش می‌کنید: پنج واقعیت عجیب درباره حافظه

حافظه می‌تواند مهیج باشد، می‌تواند جزئیات دقایقی از حوادث کودکی را جمع آوری کند اما ما را در اینکه کلیدهایمان را کجا گذاشته‌ایم، در شگفت باقی بگذارد.
انواع بسیار زیادی از حافظه وجود دارد و مغز شیوه‌ فراموشی منحصر به فردی برای هر یک دارد. روانشناسان روش‌های مختلف فراموشی را طبقه‌بندی کرده‌اند و زیست شناسان مکانیسم‌های فراموشی را در سطح سلولی مطالعه کرده‌اند.
آنها دریافته‌اند که فراموشی طبیعی است و در واقع برای چگونگی عمل مغز ضروری است. در اینجا به واقعیت‌هایی عجیب در مورد اینکه چگونه افراد موارد را فراموش می‌کنند، نگاهی می‌اندازیم.

چطور درگاه‌های ورودی حافظه را تخریب می‌کنند

در یک آسیب حافظه کوتاه مدت رایج اما مبهم، افراد خودشان را در یک اتاق می‌یابند بدون اینکه به یاد بیاورند چرا به آنجا آمده‌اند. محققان می‌گویند در این شرایط درگاه ورودی را می‌توان متهم کرد. عمل قدم گذاشتن از یک درگاه ممکن است به مغز متذکر شود که یک صحنه جدید آغاز شده است و باید خاطرات قبلی را در جایی ذخیره کند بنابراین نقصان‌های حافظه عجیبی را ایجاد کند.
ورود یا خروج از یک درگاه به عنوان یک واقعه مرزی در ذهن است که اپیزودهای فعالیت را از هم جدا می‌کند و آنها را در جایی دسته‌بندی می‌کند. گابریل رادوانسکی، روانشناسی در دانشگاه نوتردام این را در مصاحبه‌ای گفته است. “یادآوری تصمیم یا فعالیتی که در اتاقی متفاوت انجام شده است، به دلیل طبقه‌بندی انجام شده، دشوار است.”
اما هنوز مرزبندی‌های حادثه به شکل ذهنی مفید است زیرا به ما کمک می‌کند تا زمان‌بندی ذهنی خود را مرتب کنیم و نه تنها مکان بلکه زمان وقوع رویدادی خاص را به یاد آوریم.

فعالیت‌های پاک سازی حافظه

اگرچه فعالیت‌های خاص و نادر می‌تواند منجر به فقدان حافظه موقت و ابهام ذهنی شود که فراموشی جهانی گذرا نامیده می‌شود. برای مثال گزارش شده است که رابطه جنسی این مشکل حافظه را ایجاد می‌کند، بیماران روز گذشته یا موارد مشابه را فراموش می‌کنند و برای شکل دادن خاطرات جدید مشکل دارند.
افراد مبتلا به فراموشی جهانی گذرا از عارضه جانبی شدیدی رنج نمی‌برند و مشکلات حافظه طی چندساعت برطرف می‌شوند. اما مشخص نیست که این حوادث چگونه اتفاق می‌افتد و اسکن‌های مغز بیمارانی که این نوع فراموشی را داشته‌اند، هیچ گونه نشانه‌های آسیب به مغز یا نشانه‌های سکته مغزی را نشان نمی‌دهند.

خاطرات می‌توانند موجود باشند حتی اگر ما به آنها دسترسی نداشته باشیم

آیا آهنگ‌های فراموش شده می‌توانند در سر ما موجود باشند بدون اینکه آنها را بشناسیم؟
در گزارشی در سال 2013 در مورد نمونه عجیبی در مجله‌ای در زمینه نورولوژی، محققان زنی را توصیف کردند که توهم‌هایی موسیقیایی از آهنگی داشت که خودش نمی‌شناخت اما دیگران می‌شناختند.
محققان نوشته‌اند که در حد دانش ما، این اولین گزارش توهم موسیقیایی از آهنگی غیرقابل تشخیص بود که توسط دیگران در محیط اطراف بیمار شناخته شده بود.
دانشمندان گفته‌اند احتمالا زن زمانی با آهنگ آشنا بوده است اما آن را فراموش کرده است. آنها گفته‌اند که این مورد باعث ایجاد این سوال شد که چه چیزی برای خاطرات فراموش شده اتفاق می‌افتد و بیان داشته‌اند که خاطرات در مغز به شکل‌هایی می‌توانند ذخیره شوند که دسترسی به آنها را فراهم آورد در حالی که غیرقابل تشخیص هستند.
احتمال دارد که آن زن قدرت حفظ حافظه موسیقیایی‌اش به چند بخش تفکیک شده باشد و بخش‌های کلیدی آن حافظه را از دست داده باشد. محققان گفته‌اند بنابراین او نمی‌تواند آن خاطرات را تشخیص دهد.

مغزها ممکن است برای فراموشی نوزادی برنامه‌ریزی شده باشند

ابتدایی‌ترین خاطرات کودکی محو می‌شوند و محققان می‌گویند احتمالا برای آن دلیلی وجود دارد. اغلب افراد هیچ خاطره‌ای را از سال‌های آغاز زندگی‌شان، معمولا پیش از سه یا چهار سالگی را به یاد نمی‌آورند. این موضوع فراموشی نوزادی نامیده می‌شود.
قبلا دانشمندان فکر می‌کردند که خاطرات اولیه مربوط به آن زمان بودند اما کودکان مهارت‌های زبانی برای تبدیل آنها به کلام را نداشته‌اند.
به هر حال تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که کودکان در طول سال‌های آغازین زندگی خاطره می‌سازند اما سپس از طریق مکانیسم‌هایی پیچیده فراموش می‌کنند. توضیحی احتمالی برای این مسئله، تکامل مغز است زمانی که بالقوه رشد می‌کند و تولید سلول می‌کند، خاطرات ذخیره شده را پاک می‌کند.
آسیب‌های مغزی ممکن است باعث فراموشی شوند
احتمال دارد خاطرات حتی قبل از اینکه آنها شانسی برای ذخیره شدن داشته باشند به دلیل آسیب‌هایی در ساختارهایی از مغز که خصوصا در شکل‌گیری، حفظ و بازخوانی خاطرات نقش دارند، از بین بروند. آسیب به این نواحی می‌تواند منجر به شکل‌های عجیبی از فراموشی شود.
در یکی از نمونه‌هایی از چنین فراموشی که به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است، بیماره.م بعد از اینکه بخشی از مغزش، یعنی هیپوکامپ در طول جراحی برای درمان صرع وی برداشته شد، توانایی تشکیل هر گونه خاطره جدید را از دست داد.
مورد معروف ثبت شده دیگر داستان بیماری به نام الف.پ که بعد از اینکه به واسطه ویروسی دچار التهاب مغزی شد، سرنوشت مشابهی داشت.

منبع: راسخون