اوتیسم یک اختلال مغزی است که با مهارت های اجتماعی ضعیف مرتبط است. اوتیسم علائم زیادی دارد؛ از رفتار وسواسی گرفته تا حساسیت بالا به صدا، نور یا دیگر محرک های حسی، که شدت آنها می تواند خفیف باشد یا زندگی فرد را مختل کند. دامنه پیامدهای آن نیز گسترده است. از یک سو، اوتیسم در یک دانشمند کامپیوتر ممکن است به ندرت تشخیص داده شود؛ و از سوی دیگر، یک چهارم کودکان مبتلا به اوتیسم صحبت نمی کنند.
اوتیسم، اختلالی است که در آن فرد حتی نمی تواند کار های ساده را انجام دهد. به جز یک مورد، توانایی بسیاری از مبتلایان به اوتیسم دارد هدر می رود. اگرچه حدود نیمی از مبتلایان به اوتیسم دارای هوش متوسط یا بالاتر هستند، اما عملکرد آنها در مدرسه و محل کار کمتر از حدی است که باید باشد. در فرانسه، تقریباً 90 درصد کودکان مبتلا به اوتیسم به مدرسه ابتدایی می روند اما تنها یک درصد آنها تحصیل خود را تا دبیرستان ادامه می دهند.
آمار در آمریکا که به سختی تلاش می کند دانش آموزان مبتلا به اوتیسم را وارد مجموعه دانش آموزان کند نشان می دهد کمتر از نیمی از آنها از دبیرستان فارغ التحصیل می شوند. در بریتانیا، تنها 12 درصد بزرگسالان مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالاتر به صورت تمام وقت کار می کنند. سازمان ملل متحد برآورد می کند 80 درصد مبتلایان به اوتیسم در سطح جهان جزو نیروی کار نیستند.
این ارقام نشان دهنده تلفات غم انگیز انسانی است، چرا که میلیون ها نفر بیکار و جدای از دنیای کار زندگی می کنند. والدین و خواهران و برادران دوستدار آنها در تلاش اند که یاد بگیرند چگونه به آنها کمک کنند. اوتیسم هزینه های اقتصادی سنگینی را تحمیل می کند، رشد اقتصادی را کاهش و آمار معلولان را افزایش می دهد. در پژوهشی در آمریکا مشخص شد این هزینه ها می تواند تا دو درصد GDP برسد. خوشبختانه، همیشه این گونه نیست. شواهد مخصوصاً در اقتصادهای پیشرفته نشان می دهد کارهای بسیار زیادی از غربالگری زودهنگام تا کمک بیشتر به یافتن شغل وجود دارد که می تواند زندگی تعداد زیادی از مبتلایان به اوتیسم را دگرگون کند.
تکه های پازل
غربالگری زودهنگام ضرورت دارد. هیچ گونه آزمایشی برای تشخیص قطعی اوتیسم وجود ندارد. اوتیسم را تنها می توان با زیر نظر گرفتن رفتار کودک تشخیص داد. بیشتر نوزادان با نگاه کردن به لبخند زدن، بغل کردن، غذا خوردن و مشاجره والدین خود چیزها را می آموزند؛ کودکان مبتلا به اوتیسم اغلب به اشیای بی جان خیره می شوند یا با اسباب بازی های خود به شیوه ای کاملاً تکرارشونده بازی می کنند.
تکیه بر تشخیص از طریق مشاهده آمار مربوط به اوتیسم را غیرقابل اعتماد می کند: یک دلیل افزایش شیوع این اختلال در دهه های اخیر این است که پزشکان روش تشخیص آن را تغییر داده اند. با وجود این تردید اندکی وجود دارد که تشخیص زودهنگام و دخالت بتواند به پیشرفت بهتر مغز کودکان مبتلا به اوتیسم کمک کند. اگر والدین یک پرسشنامه مفصل درباره کارهایی که کودکشان می تواند و نمی تواند انجام دهد پر کنند، پزشکان معمولاً می توانند علائم را در سن دوسالگی تشخیص دهند.
گفتاردرمانی و مداخله درمانی می تواند به کودکان نوپای مبتلا به اوتیسم کمک کند تا در سنی که مغز در شکل پذیرترین حالت خود قرار دارد بر یادگیری و تعامل فائق آیند. در پژوهشی که در سال 2013 در ایالت واشنگتن انجام شد دریافتند اگر چنین آموزش زودهنگام و پرهزینه ای صورت گیرد در مدت هشت سال بعدی با کاستن از نیاز به کمک در مدرسه هزینه ها جبران می شود. افسوس که میانگین سن تشخیص در این دنیای ثروتمند سه سال و نیم است.
آخرین عنصر یک برنامه کار جاه طلبانه در زمینه افراد مبتلا به اوتیسم سرمایه گذاری در تحقیق است. شناخت پزشکی این اختلال از سال 1949 پیشرفت کرده است یعنی زمانی که یک متخصص کودک که برای نخستین بار اوتیسم را تشخیص داده بود مادران این کودکان را به دلیل راندن کودکان شان از خود مادرانی سنگدل و نامهربان خوانده بود. امروزه دانشمندان اطمینان دارند که ژن ها نیز مانند عوامل محیطی در بروز اوتیسم نقش دارند. اما هنوز پرسش های بسیاری درباره منشأ و پیشرفت اوتیسم بدون پاسخ باقی مانده است. میزان بودجه عمومی که صرف مطالعه بر روی اوتیسم می شود بسیار کم است.
دولت بریتانیا سالانه مبلغ ناچیز چهار میلیون پوند (6 /5 میلیون دلار) هزینه می کند. آمریکا حدود 200 میلیون دلار در سال برای مطالعه روی اوتیسم صرف می کند که در حدود هزینه های مراقبت از 100 فرد مبتلا به اوتیسم شدید برای تمام عمر است. چنین مبالغی تحت الشعاع هزینه فرصت داشتن آن همه افرادی قرار می گیرد که به طور بالقوه مولد اما به دیگران وابسته اند. ذهن افراد مبتلا به اوتیسم، چه زیبا باشد چه نباشد، نباید بر باد رود.
منبع : برترین ها