روشهای ایجاد انگیزه و ترغیب دانش آموزان به تحصیل

روشهای ایجاد انگیزه و ترغیب دانش آموزان به تحصیل

چرا برخی از دانش آموزان علاقه زیادی به درس، مدرسه و تحصیل دارند و برخی علاقمند به این امور نیستند بررسی چگونگی وچرایی این انگیزه مورد سؤال و بحث بسیاری ازاولیاء، معلمان ومربیان است.
هر پدر و مادر و یا معلمی دوست دارددر دانش آموز ایجاد علاقه ، میل و رغبت به تحصیل را بارور کند تا فراگیر بتواند درامر تحصیل موفق تر و از تحصیل لذت بیشتری ببرد.

انگیزه

یعنی چرایی و علت رفتار فرد،نیرویی که فرد را انگیخته و وادار به کاری با میل و رغبت می کند.

موفقیت تحصیلی از مسایل مهم آموزشی وروان شناسی است که رابطه تنگاتنگی با انگیزه دارد. داشتن انگیزه و علاقه به تحصیلو مدرسه از دلایل اصلی موفقیت تحصیلی محسوب می شود.

در ایجاد انگیزه به تحصیل که موجب ارتقاء موفقیت تحصیلی می گردد عواملی دخیل هستندکه از آن جمله می توان به توان ذهنی، یادگیری های قبلی، علاقه به دروس خاص و…از یک سو و از سوی دیگرسطح درآمد خانواده،میزان تحصیلات ونوع شغل والدین، موقعیت اجتماعی- اقتصادی وفرهنگی خانواده، محیط خانواده و……. اشاره کرد.

در بررسی ایجاد انگیزه به تحصیل بایدبه عوامل مؤثر درونی و بیرونی فرد توجه کرد.وقتی که پدر و مادر همه ی زمینه های علاقمندی را برای دانش آموز فراهم کرده اند چه عواملی باعث می شوند که فرزند آنهامیلی به درس نشان ندهد؟ در درون او چه می گذرد؟

بعد از شکست هایی که برای دانش آموزان(در اموردرسی) بوجود می آید توانایی بهره گیری از این تجربه در افراد متفاوت است بعضی آن را زمینه ساز پیروزی بزرگ می دانند و عده ای آن را پایان راه ندارند وظیفه معلمان و مربیان است که آموزش خوب و ارائه راهکار و روش درست را به دانش آموز نشان دهند.

در این تحقیق سعی شده است در حد بررسی چند روش ایجاد انگیزه و دلایل و ریشه های آن پرداخته شود.

مقدمه

نخستین نکته ای که معلمان باید بداننداین است که انگیزش انسانی یک موضوع بسیار پیچیده است صدها روان شناس زندگی خود راصرف کرده اند تاعلت نحوه رفتار انسان راکشف کنند کوشش های آنان به موفقیتهای زیادی منجرشده است امروزه مانسبت به چند دهه ی قبل اطلاعات زیادی درباره ی این موضوع داریم اما این موفقیت ها بدین معنا نیست که درک و فهم ماکامل شده است و اکنون می توانیم به این دانش جدید تمام اشکال رفتارها و نگرش های ضد باروری درمدارس کلاسها رامتوقف کنیم اگرموضوع انگیزش انسان اینقدرساده بود معلمان به حل بسیاری از مشکلاتی که با اندک انگیزش دانش آموزان قابل رفع بود فایق می آمدند بنابراین معلمانی که برای افزایش انگیزش تحصیلی دانش اموزان فعالیت می کنند باید اهدافی متعادل داشته باشئد معلمان باید علاوه برداشتن اهدافی متعادل برایافزایش انگیزش تحصلی دانش آموزان باید آگاه باشند که مجموعه ی یکسانی از شیوه های علمی که در تمام موفقیت موثر باشند وجود ندارد.

از آنجایی که تدارک محیط های مناسب برای دانش آموزان باعث افزایش انگیزش یادگیری آنان می شود از این رومعلمان باید زمان زیادی را جهت آموختن شیوه های آماده سازی محیط مناسب برای دانش آموزان صرف کنند،زیرا این عمل بسیار پیچیده است معلمانی که با تغییر پی در پی روشهای تربیتی خود سعی در ایجاد تقویت و پیشبرد انگیزش تحصیلی هستند توصیه می شود که این عمل را بتدریج انجام دهند زیرا ایجاد تغییرات پی درپی حالتی از شوک در افرادایجاد می کند.

کلیاتی در مورد انگیزش :

انگیزش از جمله مباحثی است که قرن ها توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است و دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که ارزیابی انگیزش انسان بسیار پیچیده است .اصطلاح انگیزش (motivation)در اصل از ریشه لاتین (movere)مشتق شده است و به معنی تحریک است.

یک جاندار انگیخته ،در مقایسه با نا انگیخته با نیرو و کارایی بیشتری در یک فعالیت در گیر می شود.مفهوم انگیزش ممکن است ساده به نظرآیداما تجزیه وتحلیل آن بسیار مشکل است یکی از مشکلات این است که یک نوع رفتار یا عمل ممکن است با انگیزه های متفاوتی ارتباط داشته باشدو مشکل دیگر در مطالعه انگیزش تمیز دادن انگیزه های اصلی و اولیه از انگیزه های ثانویه است سومین مشکل در مطالعه انگیزه ها آن است که افراد ممکن است از دلایلی که پایه واساس یا برانگیزنده اعمالشان می باشد کاملا آگاه نباشند.

عوامل بسیاری در موفقیت و پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان سهیم هستند که برخی ا ز آنها نظیر هوش، توانایی ویادگیریهای قبلی ،شناختی هستند و برخی دیگر نظیر محیط خانوادگی جایگاه اجتماعی – اقتصادی،غیر شناختی اند.(براون و کراسی، (1997).

الف: عوامل شناختی به این دلیل مهم هستند که فراهم کننده پایه و اساس ذهنی و تجربی برای یادگیری در آینده هستند ورابطه بین آنها و موفقیت تحصیلی کاملاً بارز وقابل مشاهده است. دویک(2000) معتقد است که باورهای هوشی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد.

ب:عوامل غیرشناختی مثل موقعیت خانواده به لحاظ اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی از جمله عوامل مهم در پیشرفت ها و شکست های تحصیلی کودکان به شمار می رود (گولال)

نتایج پژوهش ها نیز نشان دهنده ی وجودارتباط بین بالا بودن سطح اجتماعی اقتصادی والدین و موفقیت تحصیلی دانش آموزان است.

کالجرو(1982) نشان داد که بین سطح درآمد ،میزان تحصیلات و نوع شغل والدین با موفقیت تحصیلی فرزندان آنها رابطه معناداری وجود دارد.

بعد از انجام فعالیتی رفتاردانش آموزبه یکی از3 طریق زیر نشان داده می شود:

1- تلاش نکند 2- برای کسب موفقیت تلاش کند 3-برای اجتناب از شکست فعالیت کند

چنین فرض شده است که خصوصیت برخی ازافراد این است که نوعی انگیزه پیشرفت از خود نشان می دهند حال آنکه برخی دیگر غالباً تحت تاثیر انگیزش منفی گریز از شکست هستند دسته دوم خواهان موفقیت نام گرفته اند و گروه سوم را گریزان از شکست می گویند(مکللاند،اتکیسون،کلارکو لوئل 1953).تلاش برای موفقیت یا انگیزه پیشرفت ، از خصوصیات دسته خواهان موفقیت است.

طبق نظریه مک للاند،اتکینسون،کلارکولوئل (1953) انگیزه پیشرفت یا انگیزه گرایش، از آرزوهای فزاینده کودک ناشی می شودانگیزه مثبت پیشرفت، نیاز به پیشرفت نامیده می شود.

اگر کودک با کمی تلاش بتواند بر معمای خود غلبه کند احساس لذت خواهد کرد وبه گسترش انگیزه پیشرفت تمایل خواهد داشت درصورتی که کودک نتواند بر معما غلبه کند در او اثر منفی خواهد داشت و به کسب انگیزه گریز از شکست تمایل خواهد داشت.

معلم دانش آموزی را انگیخته می داندکه هم مایل است کارهای مورد نظر وی را انجام دهد و هم اینکه عملا آنها را انجامدهد بر همین منوال معلم دانش آموزی را ناانگیخته می داند که مایل نیست کارهای موردنظر وی را انجام دهد و یا اینکه باید او را وادار به انجام آنها کرد .

نکته دیگری که بر آن تاکید داریم این است که انگیزش در هر نگره ی تربیتی مفهومی ریشه ای دارد هنگامی که در نظام تربیتی شکستی رخ می دهد غالباً انگیزش نکوهیده می شود.
نظریه پردازان و محققان انگیزش انسانی به دو نوع کلی از انگیزش یعنی درونی و بیرونی اشاره کردهاند.(دسی،1975؛دسی و ریان،1985؛ لپروگرین،1978؛مالون لپر،1987).
انگیزش بیرونی زمانی وجود دارد که افراد به وسیله پیامدی که خارجی است و یا از لحاظ کارکردی مربوط به فعالیتی است که در آن افراد درگیر می شوند برانگیخته می شوند.
دانش آموزان که در فعالیتهای مطلوب خود به صورتی فعال درگیر می شوند برانگیخته شده اند ولی دلیل این سخت کوشی آنان باماهیت خود تکلیف ارتباطی ندارد آنان به این خاطر سخت کوش هستند که تکلیف را وسیله های برای رسیدن به اهداف مطلوب دیگری در نظر می گیرند.
در مقابل انگیزش بیرونی،انگیزش درونی وجود دارد بدین معنی که شخص برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی داردخواه برای آن ارزش بیرونی وجود داشته باشد و یا نداشته باشد.
اگر چه هر دو جهت گیری یعنی انگیزش درونی و بیرونی در اکثر کلاسها وجود دارد،ولی شیوه های عملی مدارس و سیستم کلاسهای ما طوری طرح ریزی می شود که جهت گیری انگیزش بیرونی را بصورت افراطی تسریع می کند.
یکی از راههای اصلی سرعت بخشیدن به انگیزش درونی دانش آموزان برای یادگیری،این است که در محیط های تحصیلی انگیزش درونی با تغییر موقعیتها،از یک روز به روز دیگر حتی دقیقه به دقیقه ادراکات شایستگی و خود تعیین دانش آموزان تغییر خواهد کرد.
انگیزش درونی بطور عمده تابعی ازاحساس کنترل است. معلمانی که در فکر افزایش انگیزش درونی دانش آموزان هستند بایدبیاموزند که برای کنترل محیط های یادگیری خود چگونه برای دانش آموزان فرصتهای واقعی ایجاد کنند. به هر حال، آنان باید فرصتهای کنترل را افزایش دهند.
متأسفانه استفاده ی ناشیانه و ناآگاهانه از روش های ایجاد انگیزش درونی و بیرونی می تواند مشکلات انگیزشی غیرمنتظره ای به وجود آورد بروز مشکل عمده بدین علت است که بین جهت گیری های انگیزش بیرونی و انگیزش درونی رابطه ای مثبت وجود ندارد. یعنی، نمی توان با افزایش درجه ی معینی از انگیزش بیرونی باعث افزایش علاقه ی درونی دانش آموز در یک تکلیف شد تاجایی که سطح انگیزش تحصیلی او به بالاترین حد خود برسد. اگر به افرادی که برای انجام فعالیتهای خاصی انگیزش درونی دارند پاداش داده شود سطح انگیزش درونی آنها درآن فعالیتها در آینده کاهش خواهند یافت(دسی، 1971، 1972، 1973،لپروگرین، 1975،لپروگرینو نایسی، 1973).
انگیزش دارای کاربرد مفهومی ودرجاتی است وتا اندازه ای نیز از توانائیهای فطری و آموختنی پیروی می کند.معلم به هیچ وجه کنترل همه جانبه بر همۀ فرایندهای انگیزشی کلاس درسی ندارد.ولی دستکاری وکنترل کردن انگیزه های کودک در کلاس به شکل گیری شخصیت او اثر می گذارد.در این مورد بحث تقلید بعنوان الگویی برای یادگیری مطرح می شود.تقلید را می توان یادگیری بدون کوشش به شمار آوردکه بوسیله مشاهده ی الگو و بدون توسل به تمرین موجب تقویت رفتار گرددو تأیید این رفتارها موجب ایجاد انگیزه بیشتر برای تقلید از الگوهای مطلوب گردد. اگر معلمان می خواهند که دانش آموزان آنها کنجکاو و پژوهشگر باشند خودباید کنجکاو و پژوهشگر باشند ذکر این نکته قابل توجه می باشد که هر چه کودک رشد می کند و بطور فزاینده ای خود مختار می شود احتمال اینکه معلم بتواند بطورموفقیت آمیزی با استفاده از فرایندهای یادگیری انگیزه های فراگیر را دست کاری کند،کاهش می یابد.
انگیزه پیشرفت از جمله مسایلی است که باعث ایجاد انگیزش تحصیلی می شود که خود بر دو نوع الف:انگیزه پیشرفت مورد انتظارجامعه ب:انگیزه پیشرفت درونی نمایان می شود.و شکست و موفقیت برای گروه دوم ازاهمیت بیشتری برخوردار است کارابنیک (1972). افرادی که انگیزه پیشرفت بالایی دارندعلاقه مند به برتری ، به خاطر برتری هستند نه به خاطر پاداشی که به دنبال داردآنان روی یک تکلیف، به سبب پولی که بعنوان پاداش به دنبال داردکار نمی کنند.آنها نقشها را بر اساس فرصتهایی که برای برتری فراهم می کنند و نه به خاطر اعتبار آنها ارزیابی می کنند .البته سطح بالای انگیزش پیشرفت تنها هنگامی ظاهر شد که موقعیت نشانه هایی در ارتباط با موفقیت اجتماعی فراهم کند.

والدین در ایجاد انگیزه تحصیلی درفرزندان نقش اساسی دارند؛ هاماچک (1971) نشان داده است که چگونه رفتار والدین میتواند اثر چشمگیری بر،انگیزه تحصیلی کودکان بگذارد. (با توجه به نتایج فرضی آنبرای موفقیت تحصیلی آنان)، کودکان یاد می گیرند که نگرشهای افراد با نفوذ (والدین ومعلمان ) نسبت به خود، پیشرفت تحصیلی و توانایی بالقوه آنان را درک کرده و این ارزشیابی را بعنوان حقیقت بپذیرند. نتیجه جالبی از یک مطالعه در ارتباط با این موضوع توسط کتکاوسکی و دیگران)1964) بدست آمده است آنها متوجه نوعی ارتباط نیرومند بین نگرشهایپیشرفت تحصیلی والدین و رفتار آنها نسبت به کودکان خود شدند. ارزشهای مادر بیشتربارفتار آنها نسبت به پسران مرتبط بودند تا دختران و در مورد پدران بر عکس آن درست بود.
به نظر می رسد که نیاز به پیشرفت تحصیلی، ریشه کاملاً محکمی در نگرشهای والدین نسبت به پیشرفت تحصیلی و رفتار آنهانسبت به فرزندان خود در موقعیت های پیشرفت تحصیلی دارد.

آموزش انگیزه

الشوار و دیگران (1970) شش گام عمده برای آموزش اانگیزش پیشرفت را ارائه کردند این گام ها که به ترتیب مورد توجه قرار خواهند گرفت از اینقرارند:

1- توجه خود را به آنچه که اینجا و اکنون رخ می دهد متمرکزکنید.
2- تجربه یکپارچه و عمیق از افکار، اعمال و احساسات را فراهم کنید.
3- به شخص یاری دهید تا از تجربه خود با کوشش در پنداشت آنچه که رخ داده است سر در بیاورد.
4- تجربه یاد شده را به ارزشها، اهداف ، رفتارها و ارتباطات شخص با دیگران اتباط دهید.
5- به وسیله تمرین و تفکر ، عمل واحساسات تازه را تثبیت کنید.
6- تغییرات به دست آمده را درونی سازید.

همچنین شواهدی دال بر ارتباط انگیزه تحصیلی با کارکرد مدرسه وجود داردکه به صورت کلی وضمنی بر رفتار دانش آموزان تاثیر دارد.البته بعضی ازمدارس گامی فراتر رفته و به آموزش و تعلیم انگیزش پرداخته اند که نتایج بدست آمدهاز مدارس مختلف بسیار پیچیده و گاهاً متعارض می باشند.بعضی از این آموزشها به صورت دوره های کوتاه مدت ارائه شده است که ازآن جمله شیوة بیان از راه وانمود سازی دربازی، واکاوی مورد نگاریها،( سخنرانی مردان موفق)، «آموزش روانی»را می توان نامبرد.
مدارس می توانند براساس شایستگی تحصیلی دانش آموزان یک برنامه ی آموزشی که باعث ایجاد انگیزش تحصیلی می شود رادرمورد نظر داشته باشند که خصوصیات آن عبارتست از:

1- تمرکز بر آموزش مستقیم مهارتها وراهبردها و روش هایی که بعداً دانش آموز در یادگیریها، حل مسائل و ایجاد محصول ازآنها استفاده کند.
2- فراهم کردن تکالیفی بادشواری متوسط که دانش آموز مهارتها، روشها و راهبردهای خود را تمرین می کند.
3- اجازه دادن به دانش آموزان به منظور گزینش اطلاعات از طریق انجام تکالیف خود
4- فراهم کردن حمایت های آموزشی(الگوسازی، ایجاد اهداف فرعی،تقسیم تکالیف) همزمان با کار دانش آموزان بر روی تکالیفی با دشواری متوسط.
5- تشویق دانش آموزان به منظورحمایت از یکدیگر همزمان با کار روی تکلیفی با دشواری متوسط
6- تشویق دانش آموزان به بیان نن خود از محتوای دروس.
7- اجازه دادن به دانش آموزانکه بر تکالیف خود کنترل بیشتری داشته باشد همزمان با افزایش شایستگی در تکالیف که انجاممی دهد.
8- کاهش امتحاناتی که مبتنی برروشهای سنتی است جهت ارزشیابی دانش آموزان.
9- ارزشیابی دانش آموزان به صورتی کهتشخیص داده شود که آیا آنان می توانند روشها،راهبردهاو مهارت هایی که در درسآموخته شده اند را نشان دهند یا نه همزمان با انجام تکالیف.

نتیجه گیری

معلمان انگیزش را عامل مهمی دریادگیری می دانند و از این رو می خواهند دانش آموزانی با انگیزه داشته باشند.ودانش آموزان نیز خواهان موفقیت و کسب پیروزی هستند در این خصوص معلم می تواند بهدانش آموز کمک کند.
راهبرد هایی برای ارضای نیازهای یادگیری فرد

1- تشخیص نیازها، علایق و اهداف منحصر به فرد دانشآموزان.
2- کمک به دانش آموزان برای تعریف اهداف فردی خود و آنچه که بهاهداف یادگیری آنها مربوط می شود.
3- مرتبط کردن اهداف کلی یادگیری با علایق و اهداف منحصربه فرد دانش آموزان.
4- سازماندهی اهداف و فعالیت های یادگیری به منظور تشویقدانش آموزان به موفقیت های فردی.
5- استفاده از سر مشق برای آگاه کردن دانش آموزان از ارزش و منافع حاصل از مهارتهای خاص.

برخی از اصول اساسی بدست آمده از تحقیق عبارتند از:

1- دانش آموزان از طریق یادگیری شرایط و فعالیت هایی برانگیخته می شوند که:
الف: آنها را در هماورد جویی شخصی و فعالانه یادگیری درگیر کندو به آنهااجازه داده شود تا دست به اتنخاب های شخصی بزنند و مقتضیات تکالیف را باظرفیت های شان هماهنگ سازند.
2- انگیزش دانش آموزان در صورتی افزایش می یابد که دریابند تکالیف یادگیری الف: به طور مستقیم یا غیر مستقیم با نیازها، علایق واهداف شخصی آنها مرتبط است و ب: سطح دشواری آن به گونه ای است که می توانند به صورتی موفقیت آمیز آنها را انجام دهند.
3- انگیزش ذاتی دانش آموزان به یادگیری در محیط امن،اعتماد بخش و حمایتگرایانه پرورش یابد، که دارای این ویژگی ها باشد:

الف: بزرگسالان،در روابط کیفی خود توام با توجه به توانمندی های بالقوة جوانان، رادریابند

ب: نیازهای منحصر به فرد دانش آموزان از نظر یادگیری و آموزشی موردحمایت قرار می گیرند

ج: فرصت هایی برای خطر کردن بدون ترس از شکست خوردن برای دانش آموزان فراهم کند.
این اصول اساسی به جنبه هایی از نقش معلمان به عنوان برانگیزاننده اشاره دارد: نخست آنکه به نیاز معلمان برای آگاه شدن از نیازها و علایق شخصی هر دانش آموز اشاره می کند.

دومین جنبه ی نقش تمرکز بر شیوه هایی است که در آن دانش آموزان هم مسئولیت فردی خود را در یادگیری بپذیرند و هم به طورفعالانه در تجارب یادگیری درگیر شود ذکر این نکته ضروری است که دانش آموز به طورذاتی نسبت به زمینه های مورد علاقه یخود وقت تلاش و انرژی صرف می کند، یا هنگامیکه کاری را به طور شخصی معنادار می سازند.
سرانجام آنکه اصول مذکور اشاره بر ایندارند که بخش عمده ای از نقش معلمان، ایجاد محیطی امن اعتماد بخش و حمایت آمیز استکه با ابراز علاقه، توجه و ملاحظه ی خالصانه به هر دانش آموز بوجود می آید.
یافته های پژوهشی نشان می دهند که بخشی از ضرورت های ایجاد فضای امن و مطمئن برای دانش آموزان بر ساختارهای غیررقابتی ـ مشارکتی ـ و آن نوع اهداف آموزشی تأکید دارد که مغایر با ساختارهای رقابت آمیز است.
نقش معلم به عنوان برانگیزاننده، دربردارنده ی رشد فزاینده احساسات مثبت دانش آموزان نسبت به خود و ایجاد انگیزه ی یادگیری به عنوان یک عامل مهم خلاقانه و هماورد جویانه است.