بخش اول: فلسفه موفقیت
سطح جدیدی از تفکر
آلبرت انیشتین دریافته بود که « مسائل خاصی که ما با آنها روبه رو می شویم، در همان سطح از تفکری که آنها را برای مان به وجود آورده است، قابل حل نخواهد بود.»
وقتی به اطراف خود و درون خویش نگاه می کنیم و در زندگی و در کشاکش با نظام شخصیتی خود با مسائلی مواجه می شویم، در می یابیم که این مسائل بسیار عمیق هستند. مسائلی اساسی و عمیق در همان سطح ظاهری که به وجود آمده اند حل نخواهند شد.
ما نیاز به سطح تازه ای از تفکر داریم، سطحی عمیق تر و الگویی بر مبنای اصولی به دقت حوزه انسان کارآمد که کنش ها و واکنش های او را بیان کند، تا این مسائل عمیق حل شوند. این سطح تازه تفکر همان چیزی است که در این کتاب درباره آن بحث می شود. این روش اصولی بر مبنای شخصیت و به طور کامل برای کارایی فردی و میان فردی بنا شده است.
تعریف « عادت »
دانش، الگویی نظری است، این که چه کنیم و چرا. مهارت چگونگی عملکرد است و میل و خواسته، انگیزه است. برای آن که چیزی را در زندگی تبدیل به عادت کنیم، باید دارای این سه ویژگی باشیم.
زنجیره بالندگی
این هفت عادت مجموعه ای از دستور العل های مجزا مرحله به مرحله ملال آور نیستند. با هماهنگی با قوانین طبیعی بالندگی، این عادت ها باعث نگرش خلاق، مداوم و بسیار سازگار در جهت بهبود کارایی فردی و میان فردی می شود. آنها به طور خودکار به سوی زنجیره بالندگی سوق می یابند و از وابستگی به استقلال و در نهایت به همبستگی و اتکای متقابل می رسند.
در زنجیره بالندگی وابستگی، الگویی از خود شماست. تو از من مراقبت می کنی، مطابق میل من رفتار می کنی و من تو را برای کسب هر نتیجه ای سرزنش می کنم.
استقلال الگوی من است. من می توانم این کار را انجام دهم، من مسئول هستم، من متکی به خود هستم و در نهایت من انتخاب می کنم.
همبستگی و اتکای متقابل الگوی ماست، ما می توانیم این کار را انجام دهیم، ما به هم مشارکت داریم، ما می توانیم با همبستگی و یکی کردن توانایی ها و مهارت های مان همه با هم اقدام به ایجاد بزرگ تر و والاتر نماییم.
تعریف کارآمدی
این هفت عادت، عادات کارآمدی هستند و چون مبنای اصولی دارند، نتایج بسیار مفید و طولانی مدتی می دهند. این عادات پایه های شخصیت فرد را استوار می سازند و چنان مرکز بهبود رفتار فرد را توانمند می کنند که او می تواند با افزایش کارایی مشکلاتش را حل کند، فرصت های بیشتری به دست آورد، به طور مداوم بیاموزد و از اصول دیگر در جهت رشد معنوی خود بهره مند گردد.
اینها عادات کارآمدی هستند، چون بر مبنای الگوهایی که با قانون طبیعی هماهنگی دارند، قرار گرفته اند. قانونی که من آن را « تعادل طلایی » نامیده ام و بسیاری از افراد آن را نادیده می انگارند. این قانون را به راحتی با به خاطر آوردن داستان غاز تخم طلای ازوپ می توانید به خاطر بسپارید.
تعادل طلایی
کارآمدی در تعادل نهفته است، همان چیزی که من تعادل طلایی می نامم و در آن به فرآوری و ایجاد نتایج مطلوب که همان تخم طلا است اشاره دارم.
نکته دیگر مستتر در آن، توانایی یا ظرفیت فرآوری و تولید است، توانایی یا ویژگی ای که تخم طلا ایجاد می کند.
برقراری این تعادل، تعادل میان تخم طلا ( فرآوری و تولید ) و سلامت غاز ( ظرفیت و توانایی فرآوری و تولید ) اغلب دشوار است، اما به نظر من این یکی از اساسی ترین نکات کارآمدی است. این عملکرد بین امور کوتاه مدت و بلند مدت تعادل برقرار می سازد.
تعادل طلایی جوهره اصلی کارآمدی است و در عرصه های مختلف زندگی نقش خود را نشان می دهد. ما می توانیم از آن بهره مند شویم یا برخلاف آن عم کنیم، اما به هر حال وجود دارد. فانوسی است که بر سر راه قرار دارد. این همان تعریف و الگویی از کارآمدی است که هفت عادت این کتاب مبتنی بر آن است.
برگرفته از کتاب هفت عادت مردمان موفق
اختصاصی: زمات