قبل از ورود فناوری باید فرهنگسازی کرد

قبل از ورود فناوری باید فرهنگسازی کرد

فراگیر شدن اینترنت

برخی آسیب های اجتماعی را نیز به دنبال داشته است. سرقت های اینترنتی از سوی برخی نوجوانان، فقط نمونه ای از این آسیب هاست. در چنین شرایطی چه باید کرد و چگونه می توان از شدت گرفتن این معضل جلوگیری کرد. در گفت وگو با دکتر الهه شفائی، روان شناس و استاد دانشگاه به بررسی این موضوع پرداخته ایم.

این روزها یکی از معضلات شایع، سرقت های اینترنتی از سوی برخی نوجوانان است. آنها بسادگی از حساب بانکی والدین خود پول برداشت می کنند. به نظر شما چقدر باید این موضوع را جدی گرفت؟

مشکلاتی از دیرباز وجود داشته اما امروزه شکل شان عوض شده است. فرزندی که امروز از طریق اینترنت سراغ حساب پدرش می رود و پول برمی دارد، شاید اگر این امکانات نبود، دست در جیب پدر می کرد. در واقع ما در گذشته هم این مشکل را با تعدادی از بچه هایمان داشته ایم و الان شکل قضیه عوض و این روش به روز شده است اما موضوع مهمی که وجود دارد، این است که شاید این معضل فراگیرتر شده باشد. یکی از دلایل آن می تواند این باشد که بچه ها گستاخ تر شده اند و حرمت والدین شکسته شده که البته مقصر این بی حرمتی، خود والدین هستند. رسانه ها و دوستان کودکان هم تقصیر دارند. در شرایط کنونی به سبب گسترش دامنه ارتباطات، کودکان و نوجوانان راهکارهای جدیدی فرا می گیرند. همه اینها بخشی از دلایل افزایش چنین معضلی است و ریشه اصلی نیست.

پس ریشه اصلی در کجاست؟

ریشه به خانواده برمی گردد. مشکل اصلی در خانواده هایی است که روابط خیلی سالمی بر آن حاکم نیست. برخی خانواده ها خودشان قبح این گونه اعمال را از بین می برند. در بخشی از جامعه نیز خانواده هایی را داریم که از لحاظ ویژگی شخصیتی آدم های خسیسی هستند و بچه ها از نظر مالی تحت فشار قرار می گیرند و این باعث می شود بچه وقتی می بیند دوستش راحت پول خرج می کند، درصدد راه حل بربیاید. ذهن انسان طوری طراحی شده است که راه حل خلق می کند. وقتی بچه نمی تواند به صورت مسالمت آمیز خواسته اش را تامین کند، دنبال راهکار جدید می رود و در نتیجه همین سرقت های اینترنتی به وقوع می پیوندد. بنابراین والدین باید راه حل های دیگری پیش پای فرزندان خود قرار دهند تا در تنگنا قرار نگیرند و ذهن شان مجبور نشود راه حل خلق کند. اگر والدین به شکل صحیحی با فرزندان خود رابطه برقرار کنند، ذهن فرزند سراغ این راه حل نمی رود.

شما برای کمتر شدن چنین اتفاقاتی چه پیشنهادی برای خانواده ها دارید؟

موضوع اول این که ما جمله «حق نداری» را در ادبیات تربیتی به کار نبریم، چون انسان نسبت به آنچه از آن منع می شود، حریص است. از طرفی قرار نیست همه آموزش های ما به صورت مستقیم و کلامی باشد مثلا وقتی بچه ببیند مادرش سر جیب پدر نمی رود، او هم این کار را اینترنتی یا به اشکال دیگر انجام نمی دهد. حریم ها در خانواده باید حفظ شود.

هم اکنون شاهد افزایش پرونده های مربوط به سرقت های اینترنتی توسط برخی نوجوانان هستیم.این نوجوانان قطعا بزهکار حرفه ای نیستند و با توجه به شرایط و در یک مقطع دست به رفتاری نادرست زده اند اما آیا نتیجه چنین اتفاقاتی ممکن است این باشد که قبح جرم میان اعضای خانواده و در مراحل بعد بین افراد جامعه از بین برود؟

وقتی چنین اتفاقاتی تکرار شود، تبعات منفی خواهد داشت.این که نوجوانی سراغ حساب بانکی پدرش می رود، قطعا یکباره این کار را نمی کند، بلکه قبل از آن مراحل دیگری وجود داشته و او بتدریج به این سمت رفته است، بنابراین امکان دارد گام به گام به سوی مراحل بعدی هم برود و همین رفتار را در جامعه تکرار کند. ما مواردی را داریم که نوجوان از اقوام خود و حتی دوستانش نیز سرقت کرده است. می توان گفت همه جرایم از محیط خانه به محیط اجتماع کشیده می شود و ما جرم اجتماعی فی البداهه نداریم مگر این که فرد از سلامت روان برخوردار نباشد یا این که جنون آنی به او دست بدهد.

دستبردهای اینترنتی فقط یکی از عوارض فراگیر شدن اینترنت است.در فضای مجازی ممکن است اتفاقات دیگری نیز برای کودک و نوجوان رخ بدهد و او را در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار دهد.

بخش عظیمی از موضوع فرهنگی است. فناوری وارد جامعه ما می شود اما فرهنگ استفاده از آن وارد نمی شود. مخالف ورود امکانات به جامعه نیستم اما این زمانی خوب است که فرهنگش هم با آن وارد شود یا حتی اگر بخواهیم بهتر رفتار کنیم، اول باید فرهنگسازی و بعد فناوری وارد شود اما در جامعه ما متاسفانه این روند کاملا معکوس است.یک فناوری ابتدا به صورت قاچاق و ممنوع وارد جامعه می شود و پس از استفاده، فرهنگ جدیدی برای آن به وجود می آید و بعد به فکر فرهنگسازی می افتیم. اول همه چیز را کتمان می کنیم و چشم مان را می بندیم و بعد از آن که فراگیر و آسیب رسان شد، تازه می پرسیم مثلا چرا اینترنت به جامعه ما لطمه می زند.برنامه هایی که روی تلفن همراه بچه ها وجود دارد مانند وی چت و برنامه های دیگر که هر روز هم یک مدل جدیدی از آن وارد می شود، همین طور است. چه خوب است قبل از ورود این سیستم ها به جامعه، خانواده ها نسبت به آنها آگاهی پیدا کنند و زمینه های فرهنگی ایجاد شود. حتی من به عنوان روان شناس و مشاور که قرار است با بچه های مردم در ارتباط باشم، بعضی سیستم ها را نمی شناسم و مراجعه کننده من که یک بچه چهارده ساله است، آن را به من معرفی می کند و نحوه استفاده از آن را آموزش می دهد. چطور می توان توقع داشت فرهنگی که توسط چهارده ساله های جامعه نسبت به فناوری ساخته می شود، فرهنگی بی آسیب باشد؟ در چنین مواردی آنقدر که مسئولان مقصرند والدین تقصیر ندارند. اینترنت، تلفن همراه، وی چت و… فی نفسه آسیب زا نیستند البته اگر بهینه استفاده شوند.

در بخشی از صحبت هایتان به گسترش ارتباطات اشاره کردید. همین مساله کار پیشگیری از آسیب های اجتماعی را برای خانواده ها سخت می کند.چون نوجوان بسادگی آنچه را که نباید از طریق دوستان به دست می آورد.

به همین دلیل است که کار مسئولان سخت شده است. اگر مسئولان اطلاع رسانی همگانی و زمینه سازی قبلی را برای هرکدام از این فناوری ها انجام دهند، می توان از مشکلات اینچنینی جلوگیری کرد. زمانی در مورد ایدز هم همین طور رفتار شد، اول چشم مان را روی آن بستیم و وقتی صحبت درباره آن شروع شد که کار از کار گذشته بود. در صورتی که اگر ما قبل از این که فناوری خاصی مساله ساز شود اطلاع رسانی کنیم، نحوه استفاده اصلاح خواهد شد. بنابراین نفی اولیه غلط است. از طرفی وقتی ما دیدیم یک فناوری آسیب زا شده، با آن برخورد می کنیم، مثلا وی چت را قطع کردند و به این ترتیب آنهایی را هم که در جریان چنین سیستمی نبودند، حریص کرد تا ببینند وی چت چیست. از طرفی باید توجه داشت در جامعه امروز اطلاعات سریع تر به دست بچه ها می رسد تا والدین. این کار مسئولان است که برای والدین اطلاع رسانی کنند.

بخشی از صحبت های شما به این برمی گردد که در گذشته چه کارهایی باید انجام می شد اما برای آینده چه باید کرد؟

متاسفانه ما می بینیم بعضی خانواده ها به این بهانه که با فناوری های جدید آشنایی ندارند، خودشان را کامل کنار کشیده اند. این رفتار آسیب زاست. بعضی خانواده ها هم خودشان پیشرو هستند که این رفتار هم آسیب زاست، مثلا مادری را داشتیم که از اس ام اس بازی بچه اش ناراحت بود وقتی با نوجوان صحبت کردیم، فهمیدیم خود مادر از صبح تا شب سرگرم وی چت است. در چنین مواردی الگوپذیری اتفاق می افتد. بنابراین هر دوی این روش ها غلط است.والدین نه باید خیلی خودشان را کنار بکشند و نه خیلی پیشرو باشند بلکه باید فناوری ها و کاربردهای آن را بشناسند. بنابراین بهتر است خانواده ها درباره وسایل و ابزارهای ارتباط جمعی اطلاعات کسب کنند تا فرزندان، والدین را خیلی ناآگاه فرض نکنند. وقتی فرزند بداند با والدینی طرف است که اگر دست از پا خطا کند متوجه خواهند شد، خودش را کنترل می کند. در واقع بهتر است اطلاعات زمینه ای را خود والدین به فرزندان بدهند. این کار بار بسیار مثبتی دارد.

منبع: www.tinapakhsh.com