Today
Monday
صبح 8 الی 12:30 و عصر 15 الی 20
Tuesday
صبح 8 الی 12:30 و عصر 15 الی 20
Wednesday
صبح 8 الی 12:30 و عصر 15 الی 20
Thursday
صبح 8 الی 12:30 و عصر 15 الی 20
Friday
-
Saturday
صبح 8 الی 12:30 و عصر 15 الی 20
Sunday
صبح 8 الی 12:30 و عصر 15 الی 20
Address & Contact
Our Address
همدان ، شهرک مدنی ، فاز 2 ، ابتدای خیابان دانشگاه
Telephone
آموزشگاه زبان آسان
✅ آموزش زبان انگلیسی
✅ در رده های سنی کودکان (۳ تا ۷ سال) ، نوجوانان و بزرگسالان
✅آموزشگاه زبان آسان با بکارگیری ایده های نوین و مفید در زمینه آموزش زبان های خارجی سعی در ارتقای کیفیت آموزشی می باشد.
✅ این موسسه دارای کلاس های ترمیک ( عادی و فشرده ) ، کلاس های آموزش زبان انگلیسی برگزار کننده دوره های مربی گری زبان TTC با روشی نوین و با ارائه مدرک معتبر میباشد .
✅ برگزار کننده کارگاه های مترجمی ( مترجمی شفاهی و مطالب عمومی و تخصصی)
✅ ثابت میشود که همه میتوانند ولی با متد آسانتر
✅ اگر فقط در یک و یا دو مهارت به کمک احتیاج دارید و قصد دارید در کوتاه ترین زمان ممکن در آزمون آیلتس شرکت کنید،دوره تک مهارتی آیلتس گزینه مناسبی است.
به مدیریت آقای مصطفی زیرکی (کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی)
? تفاوت Great – Big – Large ?
✍️ بسیاری از زبان آموزان در استفاده از این سه لغت اشتباه میکنند! برای نحوه استفاده صحیح از این لغات به توضیحات زیر توجه کنید.
▶️ Great >> بزرگ از لحاظ معنوی
? Gundhi was a great man.
➡️ Big >> بزرگ از لحاظ جسمانی
? There are many big buildings in Tehran.
➡️ Large >> بزرگ برای چیزی که حجمی را اشغال کرده است
?
There was a large picture on for drivers
در آموزش زبان انگلیسی، آموزش گرامر و در راس آن زمان ها اهمیت ویژه ای دارد در این مقاله قصد داریم زمان حال استمراری یا Present Continuous آموزش دهیم.
قبل از اینکه بخواهید زمان حال استمراری در زبان انگلیسی را همراه با مثال و توضیح یاد بگیرید بهتر است نگاهی هم به زمان حال ساده در زبان انگلیسی بی اندازید.
حتی توصیه می کنم قبل از آن زمان گذشته ساده و زمان آینده ساده را نیز مطالعه نمایید.
آموزش زمان حال استمراری در زبان انگلیسی
به مثال های زیر توجه کنید:
.I am watching the football match now
.I am teaching you English Present Continuous tense
.You are reading these sentences
.You are looking at you screen right now
.She is playing the guitar at the moment
.They are Cooking fish in the kitchen now
به جملات بالا در گرامر زبان انگلیسی حال استمراری می گویند.
زمان حال استمراری به سادگی قابل ساختن است. در اول جمله یک فاعل وجود دارد بعد از فاعل فعل To Be نیاز داریم و بعد از آن فعل همراه با ING می آید.
منفی کردن زمان حال استمراری در زبان انگلیسی
منفی کردن زمان حال استمراری هم مانند دیگر tense های انگلیسی کار بسیار ساده ایت و تنها کاری که لازم است انجام بدهیم این است که بعد از فعل To Be یک Not اضافه کنید.
.I am not drinking tea now
.He is not listening to music at the moment
.We are not watching the football match
.She is reading a book
.Jo and David are driving now
سوالی کردن زمان Present Continuous
برای سوالی کردن زمان حال استمراری فعل To Be را به اول جمله می بریم و بعد فاعل را می نویسیم و بقیه جمله را بدون تغییر می نویسیم.
?Are you watching TV
.Yes, I am. I am watching a movie
.Is she studying for her exam
.No, she isn’t. She is talking on the phone
?Are they cooking
.Yes, they are all cooking dinner for the guests
?Is it working properly
.No, it isn’t. it is not working properly
?Is she driving
.No, she isn’t. She is not driving now
کاربرد زمان حال استمراری در زمان انگلیسی
- برای بیان کار ها و اتفاقات و فعالیت هایی که هم اکنون در حال وقوع هستند.
.Now you are learning Present Continuous tense
.I am teaching English now
- برای Arrangement اشاره به آینده.
.Next week I am visiting my doctor
.They are getting married next month
- برای بیان اتفاقات و کار های رایج در که به تازگی رایج شده اند.
.A lot of people are immigrating to Canada nowadays
.It is getting colder these days
- کار هایی که به صورت عمومی بیان می شوند و یا نزدیک به زمان حال اتفاق می افتند و یا برای کار های موقتی.
?What are you doing these days
.Well, I am learning English. Also I am working in a company
. I am working in Asalouye now, but sooner or later I will come back to Tehran
- برای بیان کار هایی که روی نرو شما هستند.
.She is nagging all the time that’s why I am getting divorced
.He is always lying to me, that is the reason why I hate him
نکات مهم در استفاده از زمان Present Continuous
- افعال Non-Action، ING نمی گیرند.
.I believe he is a nice boy
.I have a car
حتما مقاله افعال Non-Action را مطالعه نمایید.
- اگر فعلی به e ختم شود برای اضافه کردن ing آن را حذف می کنیم.
Argue = Arguing
Love = Loving
Agree = Agreeing
نکته: افعال Age, dye, singe از این قاعده مستثنا هستند.
Age = Ageing
Dye = Dyeing
Singe = Singeing
- اگر فعل تک بخشی باید و به حرف بی صدا ختم شود قبل آن حرف با صدا باشد، حرف بی صدای آخر ان را دو برابر می کنیم
Run = Running
Stop = Stopping
Hit = Hitting
- افعال دو بخشی ویا بیشتری که به حرف بی صدا ختم می شوند و در سیلاب اخرشان حرف با صدا وجود دارد و استرس کلمه روی سیلاب اخر انها باشد، حرف بی صدای آخر را دو برابر می کنیم.
Admit = Admitting
Begin = Beginning
جملات شرطی (بخش اول: شرطی نوع صفر و اول)
همانطور که از اسمشان پیداست، جملات شرطی در مورد شرطهایی صحبت میکنند که در صورت وقوع آنها، اتفاق دیگری (پیامد) نیز رخ خواهد داد. در واقع، با استفاده از جملات شرطی قصد داریم در مورد رابطهی علت و معلولی دو رویداد صحبت کنیم.
یک جملهی شرطی کامل دارای دو بخش است: عبارت شرط (If clause)، و عبارت پیامد (Consequence).
If I had more time (If clause), I would learn a new language (Consequence).
بسته به نوع جملهی شرطیای که استفاده میکنیم، زمان به کار رفته در عبارت شرط و پیامد متفاوت است.
در ضمن، در صورتی که بخواهیم عدم وقوع پیامدی را در صورت اتفاق افتادن شرط ذکر کنیم، به جای If از واژه ی Unless استفاده می کنیم. به عبارت دیگر، استفاده از Unless معنای جمله ی شرطی را وارونه می کند.
If you study hard, you will pass your exams.
(اگر خوب درس بخونی، امتحانهات رو پاس میکنی)Unless you study hard, you will fail your exams.
(امتحانهات رو میفتی، مگر اینکه درس بخونی)
نهایتاً، عبارت شرط یا پیامد هر یک می توانند در ابتدای جمله ی شرط به کار روند، اما در صورتی که ابتدا از عبارت شرط استفاده کنیم، آن گاه باید پس از آن ویرگول (,) به کار رود.
If you heat ice, it melts.
Ice melts if you heat it.
جملات شرطی دارای پنج حالت می باشند: شرطی نوع صفر/محض (Zero/Real Conditional)، نوع اول (Conditional #1)، نوع دوم (Conditional #2)، نوع سوم (Conditional #3)، و نوع ترکیبی (Mixed Conditional).
در جملات شرطی، بخش اول ، با جملات شرطی نوع صفر و یک آشنا خواهیم شد. وجه مشترک این دو نوع جمله ی شرطی در واقعی بودن آن هاست، بدین معنی که احتمال رخ دادن آن ها وجود دارد.
شرطی نوع صفر / محض (Zero Conditional)
شرطی نوع صفر در مواقعی به کار گرفته می شود که زمان شرط اکنون یا همیشه بوده و شرط ذکر شده واقعی و انجام پذیر است. این نوع شرط معمولاً برای توصیف حقایق کلی، واقعیات علمی، یا هر چیزی که همیشه صحت داشته باشد استفاده میگردند.
If you heat water to 100 degrees, it boils.
If you don’t exercise, you gain weight.
زمان به کار رفته در شرطی نوع صفر، چه در عبارت شرط و چه در پیامد حال ساده (Simple Present) است، گرچه می توان از حال استمراری (Present Continuous) نیز استفاده کرد.
Snakes bite if they get scared.
I eat at home if my mom is cooking dinner.
در چنین شرطی، می توان If را با When جابجا کرد، بدون آنکه در معنی جمله تغییری حاصل شود.
I usually take an umbrella when/if it rains.
شرطی نوع اول (Conditional #1)
شرطی نوع اول برای توصیف شرایطی به کار می رود که در آن احتمال رخ دادن پیامد در آینده وجود دارد، اما قطعیت ندارد. یعنی بر خلاف شرطی محض که پیامد حتماً رخ میداد، در شرطی نوع اول این امکان نیز وجود دارد که پیامد رخ ندهد – هر چند اعتقاد خود گوینده این است که احتمال رخ دادن آن وجود دارد. کاربرد رایج این نوع جملات شرطی در هشدار دادن است.
If you don’t hurry, you will miss the bus. (اگه عجله نکنی، از اتوبوس جا میمونی)
If he is late again, we will have to go without him. (اگه دوباره دیر بیاد، مجبوریم بدون اون بریم)
زمان به کار رفته در شرطی نوع اول، در عبارت شرط «ساده» (اکثراً حال ساده – Present Simple) است. اما در عبارت پیامد، از Will استفاده می کنیم. البته باید ذکر کرد که به جای Will می توان دیگر افعال Modal (مثل may, should, can و دیگر موارد) را نیز به کار گرفت.
We will stay at home if it snows.
If I have time, I‘ll finish that letter.
If you drop that glass, it might break.
در آخر، لازم به ذکر است که در عبارت پیامد، می توان از جملات دستوری نیز استفاده نمود:
If you go to the class tomorrow, tell the teacher that I’m sick.
در بخش های بعدی در مورد انواع جملات شرطی دیگر نیز صحبت خواهیم کرد.
?If you make friends with yourself you will never be alone
?اگر با خودتان دوست شوید هرگز تنها نخواهید شد.
?وقتی یه خبر خوش میشنوید , در جواب میتونید این عبارتا رو بگید :
?۷ Phrases for Responding to Good News :
?Congratulations!
☺️تبریک میگم
?That’s great!
☺️عالیه
?How wonderful!
☺️چقدر عالی
?Awesome!
☺️فوقالعاده س
?I’m so happy for you!
☺️من خیلی برات خوشحالم
?Good luck
☺️موفق باشی!
?I’m super glad to hear that.
☺️خیلی خوشحالم که این رو شنیدم.
Use Of Few and A Few?
Few has negative and A few has positive meaning.
Example :
I have few friends.
Practically it means no friends.
I have a few friends.
Practically it means a small number of friends.
Idioms?
Idioms combination of words that has a figurative meaning .Meaning Of Idioms cannot be understood by refering an english dictionary.
For example, ” easygoing “An English dictionary would explain that “easy ” means simple, not difficult “, and that ” going ” means traveling from one place to another. Thus you could literally translate easygoing as meaning the path from one place to another is not complicated or physically far, by adding together these dictionary meanings. But this interpretation is NOT CORRECT. Idiomatically, we mean that such a person’s personality is warm, friendly, pleasant, and helpful.
Examples:
A piece of cake
Meaning: Easy, simple to do, no difficulties.
A drop in the ocean
Meaning: A very small part of something.
Idioms and Their Meanings.
Absence makes the heart grow fonder
Meaning: You love a person more when they are away.
Et tu, Brutus?
Meaning: Apparently the last words of Julius Caesar.
Brand spanking new
Meaning: A new or unused object.
Break a leg
Meaning: To wish good luck.
Cat bird seat
Meaning: To be a vantage point.
Chew the fat
Meaning: To talk about unimportant things.
Clear as bell
Meaning: To be understood clearly.
Cold Turkey
Meaning: To quit something abruptly and experience severe withdrawal symptoms.
Use Of ‘Little’ and ‘A Little’?
Liitle means ‘hardly any’ and it has a negative meaning.
Example :
There is little water in the jug.
Practically it means no water.
A Liitle means ‘some, but not much’ and it has a positive meaning.
Example :
There is a little water in the jug.
Practically it means some water
تقویت لیسنینگ چرا و چگونه؟
اولین بار که یک انگلیسی زبان در مقابلتون شروع به صحبت کرد رو به یاد دارید؟
یا اولین بار که یک فیلم زبان اصلی (انگلیسی) رو بدون زیرنویس دیدید؟
چه احساسی داشتید؟ سردرگم شدید؟ بعد از این که یادگیری زبان رو شروع کردید و یک مقدار زبان یاد گرفتید چطور؟ باز هم سردرگم بودید؟
همین حالا، با هر سطح زبانی که دارید اگر به یک مکالمه واقعی (مکالمهای که برای آموزش تولید نشده باشد) گوش کنید، چه احساسی خواهید داشت؟
به نظر شما بین دو مهارت Reading و Listening (شنیداری) کدام سطح دشورای بالاتری دارد؟ یا بهتر بگم، برای شما درک کدام دشوارتر است؟
اکثر دانشجویان در جواب این سوال، listening رو انتخاب میکنند و همیشه دنبال تقویت Listening خود هستند.
روش های تقویت مهارت شنیداری یا Listening
مهارت listening یکی از پر استرسترین بخشهای آزمونهای مختلف محسوب میشه و اکثر افراد در مواجهه با افراد انگلیسی زبان، همواره نگران این هستند که متوجه منظور طرف مقابل نشده و در مقابل نتوانند جواب مناسبی بدهند. از طرفی لهجههای مختلف و نحوه و سرعت حرف زدن افراد کار را از این هم مشکلتر میکند.
همیشه سر کلاس دانشجویان از استاد درخواست دارند تا روشهایی رو با دانشجویان به اشتراک بگذارند که بتوانند به واسطه آنان مهارت Listening خود را تقویت کنید، به همین دلیل امروز تصمیم گرفتم تا با معرفی ۵ روش جذاب، تقویت شنیداری یا لیسنینگ را به شما آموزش دهیم.
یکی از دلایلی که دانشجویان در بخش Listening نمره کمی میگیرند این است که آنان با نحوه انجام یک آزمون Listening آگاهی ندارند.
به نظر شما بهتر است که همزمان با پخش فایل صوتی سوالات را مطالعه و پیش برویم؟ به چه بخشهایی باید گوش بدهیم؟ آیا باید تمام جملات را درک و ترجمه کنیم؟
پاسخ این سوالات را در بخشهای بعدی مطرح خواهم کرد.
پیش از این که بحث اصلی و پنج قدم تقویت مهارت شنیداری رو با هم پیش ببریم، لازم است که چند پیش نیاز برای تقویت Listening را مطرح کنم.
برای تقویت مهارت لیسنینگ خود، واقعا گوش کنید
واقعا گوش کردن یعنی چه؟ چرا گوش دادن واقعی منجر به تقویت مهارت Listening شما میشود؟ بهتر است جواب این سوال را با پاسخ به سوال دیگری مطرح کنم، در واقع، واقعا گوش نکردن یعنی این که تمام تمرکز شما بر روی فایل صوتی در حال پخش و برگه امتحانی نباشد.
برای مثال زمانی که مشغول رانندگی هستید یا این که در حال شستن ظروف آشپزخانه هستید و همزمان رادیو انگلیسی در حال پخش است و یا در حال گوش کردن به جدیدترین آهنگهای انگلیسی زبان هستید، در واقع شما واقعا گوش نمیکنید.
اجازه دهید تا با یک نمونه این مسئله را واضحتر بیان کنیم، فرض کنید که شما یک زن خانهدار و در حالِ آشپزی هستید، در همین حال برنامه رادیوییِ مورد علاقهتان را گوش میکنید که به زبان شیرین فارسی در حال پخش است، حال اگر در پایان آشپزی و در پایان برنامه ، یک سری سوال در مورد مواردی که در برنامه مطرح شده بود در مقابل شما قرار دهند،
در این مقاله با یکی از مهمترین موضوعاتی که در مکالمات روزمره و بعد از آشناییها درباره آن صحبت می شود، (یعنی روابط فامیلی و خانوادگی به زبان انگلیسی) آشنا می شویم. معمولا در مکالمات و ارتباط هایی که بین دو نفر ایجاد می شود نسبت های فامیلی بین افراد فامیل و خانواده هر دو طرف یکی از صحبت های مهم و کاربردی است. بخاطر اهمیت زیاد این موضوع مقاله ای کامل راجع به انواع روابط فامیلی و خانوادگی به زبان انگلیسی و مکالمات مربوط به آن برای شما آماده کرده ایم.
انواع روابط فامیلی
۱- روابط نسبی:
۲- روابط سببی، که خودش به دو قسمت تقسیم می شود.
الف: روابط بعد از ازدواج و به واسطه قانون
ب: بعد از ازدواج و طلاق، و ازدواج مجدد
روابط نسبی: روابطی که هنگام تولد وجود دارند، یا بعد از آن بصورت محدود ایجاد می شوند.
Grandparents
پدربزرگ و مادر بزرگ
A: Grandmother
مادربزرگ
Grandma
عزیز / ننه جان
B: Grandfather
آقاجون
Grandpa
پدربزرگ
Parents
والدین
A: mother
مادر
Mom
مامان
B: Father
پدر
Dad
بابا
Sister
خواهر / آبجی
Brother
برادر
Aunt
خاله / عمه / زندایی / زن عمو
Uncle
دایی / عمو / شوهر خاله / شوهر عمه
Cousin
دختر دایی / دختر خاله / دختر عمو / دختر عمه / پسر دایی / پسر خاله / پسر عمو / پسر عمه
دایره لغت بیشتر
Grandson
نوه (پسر)
Granddaughter
نوه (دختر)
Grandchild / Grandchildren
نوه / نوه ها
نکته: به کسانی که بصورت عمومی و در عروسی خودشان عروس و داماد هستند از کلمات (bride) و (groom) استفاده می کنیم، ولی از کلمات (Daughter-in-law) و (Son-in-law) برای اشاره به کسانی استفاده می کنیم که می دانیم عروس و داماد چه کسی هستند.
روابط سببی: به واسطه ازدواج
Mother-in-law
مادر شوهر / مادر خانوم
Father-in-law
پدر شوهر / پدر خانم
Sister-in-law
خوار شوهر / خواهر خانم / جاری / زن برادر خانم
Brother-in-law
برادر شوهر / برادر خانم / باجناق / شوهر خوار شوهر
Wife
همسر / زن
Husband
شوهر
Daughter
دختر
Son
پسر
نکته: هر چند از کلمات (daughter) و (son) برای اشاره به دختر کسی که معلوم است استفاده میکنیم، ولی وقتی که درباره دختر خودمان حرف میزنیم، می توانیم بجای کلمه (daughter) از کلمه (girl) استفاده کنیم و بجای کلمه (son) هم از کلمه (boy) استفاده کنیم. در حال عمومی که نمی دانیم آن بچه دختر یا پسر بچه چه کسی است، از کلمات (girl) و (boy) استفاده می کنیم.
Niece
دخترِ برادر / دختر خواهر
Nephew
پسر خواهر / پسر برادر
دایره لغات بیشتر
Daughter-in-law
عروس
Son-in-law
داماد
روابط سببی: به واسطه طلاق و ازدواج مجدد
عبارت های کاربردی
Married couple
زوج متأهل
Divorced couple
زوج طلاق گرفته
Single mother
مادر تنها (خانم مطلقه)
Single father
پدر تنها
Remarried
ازدواج مجدد کردن
روابط بعد از طلاق و ازدواج مجدد
Stepfather
شوهر مادر (نا پدری)
Stepmother
زن پدر (نا مادری)
Stepsister
نا خواهری
Stepbrother
نا برادری
Half sister
خواهر ناتنی: بعد از ازدواج مجدد پدر یا مادر بدنیا آمده.
Half brother
برادر ناتنی: بعد از ازدواج مجدد پدر یا مادر بدنیا آمده.
دایره لغت بیشتر
Siblings
خواهر و برادر
Ex-wife / Former wife
زن سابق
Ex-husband / Former husband
شوهر سابق
Stepdaughter
دختر خوانده
Widow
زن بیوه
Widower
مرد زن مرده
روش های صحبت درباره روابط خانوادگی و فامیلی به زبان انگلیسی
پرسدن و جواب دادن درباره روابط افراد، نسبت به فردی که گوینده و شنونده می شناسند.
مثال:
۱-
Who is Jane?
جِین کیه؟
She is Jack`s mother.
مادر جکه.
۲-
Who is Michel?
مایکل کیه؟
He is Jenifer`s husband.
شوهر جنیفره.
پرسیدن و گفتن رابطه بین دو نفر
مثال:
۱-
What`s the relationship between Mary and David.
رابطه بین ماری و دیوید چیه؟
They are siblings.
خواهر برادرند.
۲-
What`s the relationship between Tom and Lisa.
رابطه بین تام و لیزا چیه؟
They are stepfather and stepdaughter.
ناپدری و دختر خوانده اند.
پرسیدن و گفتن درباره نسبت هایی، که نمی دانیم به چه کسی نسبت داده می شود.
مثال:
۱-
Who is Kim`s half sister?
خواهرن ناتنی لیزا کیه؟
Ana is.
آناست.
۲-
Who is Heal`s mother in law?
مادر شوهر هیل کیه؟
Susan is.
سوزانه.
یک پیشنهاد: برای تسلط کامل به این مطلب می توانید روابط دیگر فامیلی را با روابط اشاره شده در مثالها جابجا کنید، و جملات شخصی خودتان را بسازید. سعی کنید جملات شخصی خودتان را هم چند بار تکرار کنید تا ملکه ذهن شما شوند. بعد از این کار و برای کاربردی تر شدن تسلط خودتان می توانید این روابط را درباره اعضای خانواده و فامیل خودتان بسازید.
مطلب آخر: اگر از شما خواسته شد که درباره خصوصیات افرادی که معرفی می کنید، صحبت کنید باید آنها را توصیف کنید. برای این کار می توانید مقاله توصیف افراد به زبان انگلیسی را مطالعه کنید که بصورت کامل در این باره صحبت کرده است.
انواع ضمایر در گرامر زبان انگلیسی به همراه مثالهای کاربردی
ضمایر در گرامر زبان انگلیسی
کتاب ضمایر در گرامر زبان انگلیسی pdf ضمایر در گرامر زبان انگلیسی چه هست ؟ ضمیر فاعلی , ضمیر ملکی , ضمیر مفعولی و … ضمایر در گرامر زبان انگلیسی چند نوع هستند ؟ جدول ضمیر و ضمایر در گرامر زبان انگلیسی, ضمایر اول شخص , دوم و سوم شخص چه هست. ضمایر انگلیسی آقا و خانم و حیوان و اشیا چه تفاوتی میکنند ؟ این ها بخشی از سوالاتی است که شما عزیزان از ما پرسیده اید و امروز میخوایم به اونها پاسخ بدیم . در دنباله درسهای گرامیری که با هم داشتیم . امروز تصمیم گرفتیم بنا بر درخواست تعدادی از دوستان زبان آموز در زمینه ضمیر و ضمایر در گرامر زبان انگلیسی مقاله ای رو منتشر کنیم . اولین نکته اینکه این مقاله به زودی خیلی کاملتر میشه و میشه گفت یه جور خلاصه هست الان این. سعی میکنیم در همین پست سریع و خشن هم مطالب اصلی رو بگیم و اگه وقت شد در یک ویدئو کامل کامل توضیح ضمایر در گرامر زبان انگلیسی رو براتون داشته باشیم .
ضمایر اشاره در زبان انگلیسی
Demonstrative Pronouns
ضمایر اشاره در زبان انگلیسی به دو دسته نزدیک و دور تقسیم میشوند و بسیار پرکاربرد هستند. این درس شما را با انواع ضمایر اشاره و کاربردهایشان آشنا میکند.
- خانه
- انگلیسی
- آموزش گرامر
- ضمایر
- ضمایر اشاره
ضمایر اشاره (demonstrative pronouns) همانطور که از اسمشان پیداست برای اشاره کردن به چیزی یا گاهی اوقات به شخصی استفاده میشود. این ضمایر در زبان انگلیسی شامل this (اشاره به چیز مفرد نزدیک)، that (اشاره به چیز مفرد دور)، these (اشاره به چیزهای نزدیک) و those (اشاره به چیزهای دور) هستند. جملاتی که با این ضمایر ساخته میشوند، همیشه سوم شخص هستند.
ضمایر اشاره نزدیک
this و these به معنای “این” و “اینها” ضمایر اشاره نزدیک هستند که برای اشاره به اشیا یا افراد نزدیک استفاده میشوند. در انگلیسی کاربردهای مختلفی دارند که در ادامه با چند تا از این کاربردها آشنا میشویم:
۱٫ برای صحبت کردن راجع به افراد یا اشیای نزدیک. به مثالهای زیر توجه کنید:
۲٫ برای معرفی کردن اشخاص به دیگران برای اولین بار. به مثالهای زیر توجه کنید:
توجه کنید
دقت کنید که برای معرفی اشخاص باید برای هر کدام از اشخاص از ضمیر اشاره استفاده کنیم، یعنی نمیتوانیم با یک ضمیر اشاره دو نفر را معرفی کنیم. به مثالهای زیر توجه کنید:
۳٫ برای معرفی خود پشت تلفن. به مثال زیر توجه کنید:
ضمایر اشاره دور
that و those به معنای “آن” و “آنها” ضمایر اشاره دور هستند که برای اشاره به اشیا و افراد دور استفاده میشود. در انگلیسی کاربردهای مختلفی دارند که در ادامه با چند تا از این کاربردها آشنا میشویم:
۱٫ برای اشاره به اشیا و افراد دور. به مثالهای زیر توجه کنید:
۲٫ استفاده از that برای اشاره به حرف یا کاری در گذشته یا حال. در زبان فارسی معمولا در این کاربرد that را ترجمه نمیکنیم. به مثالهای زیر توجه کنید:
جدول ضمایر اشاره
در جدول زیر میتوانید ضمایر اشاره در زبان انگلیسی را با معادلهایشان در فارسی مشاهده کنید:
مفرد | جمع | |
---|---|---|
نزدیک | this | these |
دور | that | those |
توجه
در زبان انگلیسی ضمیر اشاره هم از لحاظ دوری و نزدیکی و هم از نظر مفرد و جمع بودن تابع اسم خود است اما در زبان فارسی تنها از لحاظ دوری و نزدیکی تابع هم هستند. یعنی در زبان فارسی اگر اسم جمع هم باشد ضمیر اشاره مفرد استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید:
همانطور که دیدید با این که ضمیر اشاره در انگلیسی جمع نزدیک بود اما در فارسی مفرد نزدیک ترجمه شد.
انواع افعال بی قاعده
این افعال در زبان انگلیسی اساسا سه نوع هستند:
نوع اول: افعال بی قاعده ای که سه شکل آنها یکسان است. برای مثال:
cut (بریدن) → cut → cut
put (قرار دادن) → put → put
read (خواندن) → read → read
نوع دوم: فعل های بی قاعده ای که دو قسمت آنها یکسان است. مانند:
sit (نشستن) → sat → sat
run (دویدن) → ran → run
say (گفتن) → said → said
نوع سوم: فعل های بی قاعده ای که سه شکل متفاوت دارند. مثال:
drink (نوشیدن) → drank → drunk
sing (آواز خواندن) → sang → sung
write (نوشتن) → wrote → written
لیست افعال بی قاعده پرکاربرد
در جدول زیر پر کاربردترین افعال بی قاعده را مشاهده میکنید.
نکته مهم: برخی از فعل ها هم بصورت بی قاعده و هم بصورت افعال با قاعده به کار میروند. یعنی هم ed میگیرند و هم شکل آنها تغییر میکند. این افعال در جدول زیر با رنگ آبی مشخص شده اند.
معنی | قسمت سوم | قسمت دوم | فعل |
بلند شدن | arisen | arose | arise |
بیدار کردن / شدن | awoken | awoke | awake |
بودن | been | was / were | be |
حمل کردن / تحمل کردن | born(e) | bore | bear |
زدن | beaten | beat | beat |
شدن | become | became | become |
شروع کردن | begun | began | begin |
خم کردن / شدن | bent | bent | bend |
شزط بستن | bet | bet | bet |
به هم بستن | bound | bound | bind |
گاز گرفتن | bitten | bit | bite |
خونریزی کردن | bled | bled | bleed |
وزیدن | blown | blew | blow |
شکستن | broken | broke | break |
پرورش دادن | bred | bred | breed |
آوردن | brought | brought | bring |
پخش کردن | broadcast | broadcast | broadcast |
ساختن | built | built | build |
سوزاندن | burnt / burned | burnt / burned | burn |
منفجر شدن | burst | burst | burst |
خریدن | bought | bought | buy |
گرفتن | caught | caught | catch |
انتخاب کردن | chosen | chose | choose |
چسبیدن | clung | clung | cling |
آمدن | come | came | come |
قیمت داشتن | cost | cost | cost |
خزیدن | crept | crept | creep |
بریدن | cut | cut | cut |
داد و ستد داشتن | dealt | dealt | deal |
کندن | dug | dug | dig |
انجام دادن | done | did | do |
نقاشی کردن | drawn | drew | draw |
خواب دیدن | dreamt / dreamed | dreamt / dreamed | dream |
نوشیدن | drunk | drank | drink |
رانندگی کردن | driven | drove | drive |
خوردن | eaten | ate | eat |
افتادن | fallen | fell | fall |
غذا دادن | fed | fed | feed |
احساس کردن | felt | felt | feel |
جنگیدن | fought | fought | fight |
پیدا کردن | found | found | find |
پرواز کردن | flown | flew | fly |
ممنوع کردن | forbidden | forbade | forbid |
فراموش کردن | forgotten | forgot | forget |
بخشیدن | forgiven | forgave | forgive |
منجمد کردن / یخ زدن | frozen | froze | freeze |
تهیه کردن / شدن | gotten | got | get |
دادن | given | gave | give |
رفتن | gone | went | go |
خرد کردن | ground | ground | grind |
رشد کردن / پرورش دادن | grown | grew | grow |
آویزان کردن | hung | hung | hang |
داشتن | had | had | have |
شنیدن | heard | heard | hear |
مخفی کردن | hidden | hid | hide |
زدن | hit | hit | hit |
نگه داشتن / برگزار کردن | held | held | hold |
صدمه زدن | hurt | hurt | hurt |
نگهداری کردن | kept | kept | keep |
زانو زدن | knelt | knelt | kneel |
دانستن / شناختن | known | knew | know |
قرار دادن | laid | laid | lay |
راهنمایی کردن | led | led | lead |
تکیه دادن / خم شدن | leant / leaned | leant / leaned | lean |
یاد گرفتن | learnt / learned | learnt / learned | learn |
ترک کردن | left | left | leave |
قرض دادن | lent | lent | lend |
دراز کشیدن | lain | lay | lie (in bed) |
دروغ گفتن | lied | lied | lie |
روشن کردن | lit / lighted | lit / lighted | light |
از دست دادن | lost | lost | lose |
درست کردن / مجبور کردن | made | made | make |
ممکن بودن | … | might | may |
معنی دادن | meant | meant | mean |
ملاقات کردن | met | met | meet |
چیدن | mown / moved | mowed | mow |
چیره شدن | overtaken | owertooke | overtake |
پرداخت کردن | paid | paid | pay |
قرار دادن | put | put | put |
خواندن | read | read | read |
راندن | ridden | rode | ride |
زنگ زدن | rung | rang | ring |
بالا رفتن / طلوع کردن | risen | rose | rise |
دویدن | run | ran | run |
اره کردن | sawn / sawed | sawed | saw |
گفتن | said | said | say |
دیدن | seen | saw | see |
فروختن | sold | sold | sell |
فرستادن | sent | sent | send |
تنظیم کردن / غروب کردن | set | set | set |
دوختن | sewn / sewed | sewed | sew |
لرزاندن / لرزیدن | shaken | shook | shake |
بیرون ریختن | shed | shed | shed |
درخشیدن | shone | shone | shine |
شلیک کردن | shot | shot | shoot |
نمایش دادن | shown | showed | show |
کوچک شدن | shrunk | shrank | shrink |
بستن | shut | shut | shut |
آواز خواندن | sung | sang | sing |
غرق شدن | sunk | sank | sink |
نشستن | sat | sat | sit |
خوابیدن | slept | slept | sleep |
سُر خودن | slid | slid | slide |
بوییدن | smelt | smelt | smell |
بذر افشانی کردن | sown / sowed | sowed | sow |
صحبت کردن | spoken | spoke | speak |
هجی کردن | spelt / spelled | spelt / spelled | spell |
خرج کردن / گذراندن | spent | spent | spend |
افشا کردن | spilt / spilled | spilt / spilled | spill |
تُف کردن | spat | spat | spit |
گستردن/پخش شدن | spread | spread | spread |
ایستادن | stood | stood | stand |
دزدیدن | stolen | stole | steal |
چسباندن / چسبیدن | stuck | stuck | stick |
نیش زدن | stung | stung | sting |
بوی بد دادن | stunk | stank | stink |
ضربه زدن | struck | struck | strike |
قسم خوردن | sworn | swore | swear |
جارو کردن | swept | swept | sweep |
باد کردن / متورم شدن | swollen / swelled | swelled | swell |
شنا کردن | swum | swam | swim |
تاب خوردن | swung | swung | swing |
گرفتن | taken | took | take |
درس دادن | taught | taught | teach |
پاره کردن | torn | tore | tear |
گفتن | told | told | tell |
فکر کردن | thought | thought | think |
پرتاب کردن | thrown | threw | throw |
فهمیدن | understood | understood | understand |
بیدار کردن | waken | woke | wake |
پوشیدن | worn | wore | wear |
گریه کردن | wept | wept | weep |
برنده شدن | won | won | win |
کوک کردن / شدن | wound | wound | wind |
نوشتن | written | wrote | write |
به مدیریت آقای مصطفی زیرکی (کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی)
اموزشگاه زبان , آموزشگاه زبان کودکان , تدریس خصوصی زبان ,